آرشیو سه‌شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۱، شماره ۲۶۲۷
تئاتر
۱۱

وحید آقاپور |در نقش ملی

برخورد بی مهرانه روشنفکران با نمایش ایرانی

نمایش «ملی» سومین همکاری ام با افسانه زمانی است. تجربه های قبلی ما دو نمایش عروسکی بود که بیشتر هویت عروسکی داشت. ایده های عروسکی در صحنه غلبه داشت و من در مقام عروسک گردان و صداپیشه همکاری داشتم. این نمایش به اصطلاح با عنوان «زنده عروسکی» شناخته می شود که در آن هم بازیگر حضور دارد و هم عروسک. اصولاتجربه کارکردن با کارگردانی که قبلابا او کار کرده اید، تجربه خوبی است، چون پروسه رسیدن به نقش و شکل گرفتن نمایش کوتاه تر می شود. یک زبان مشترک وجود دارد. در «ملی» هم این اتفاق افتاد. تفاوت این بود که هیچ عروسکی را نمی گرداندم. گرچه به عروسک گردانی خیلی علاقه دارم و در آن ژانر صاحب تجربه ام، ولی مدتی است سراغ عروسک نرفته ام. خودم اصالتا آذری زبان هستم. کاراکتر «ملی» لهجه شیرازی دارد. اصولانگاه من به این صورت است که آدم یا نباید لهجه یی را اجرا کند یا آنقدر دقیق اجرا کند که بومیان آن منطقه نتوانند خیلی خرده بگیرند، راضی باشند و احساس نکنند اجرای لهجه آنها سرسری گرفته شده. من تلاشم را کردم. قطعا کامل نیست اما اغلب دوستان شیرازی که کار را دیده اند، می گویند بد نیست. تجربه جدی در نمایش های شاد و موزیکال داشته ام. سال 81 در یک نمایش سیاه بازی به کارگردانی آقای پیمان شریعتی، نقش سیاه را بازی می کردم و تجربه خیلی خوبی بود. به دنبال فرصتی بودم که بتوانم دوباره آن فضا را تجربه کنم. خوشبختانه این اتفاق افتاد. به نظرم خوب است تئاتری های ما مقوله نمایش ایرانی را جدی تر بگیرند. متاسفانه در آغاز ورود تئاتر مدرن در مفهوم غربی به ایران، اغلب نظریه پردازان و روشنفکران ما برخورد بی مهرانه یی کردند با انواع نمایش ایرانی مثل تعزیه و سیاه بازی و این برخورد، کمی نمایش ایرانی ما را به عقب راند.