آرشیو پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۱، شماره ۲۶۲۹
باشگاه
۷

«جزیره»

فاطمه رمضانیان

بعد از سیل کلاس هایی که از صبح بر سرشان باریده، سر ظهر از فرط گرسنگی به سلف دانشگاه پناه آورده اند و قادرند حتی حیوانی عظیم الجثه را ببلعند. آنهایی که تازه قدم به سلف گذاشته اند و چند و چون غذا را از دیگران جویا می شوند، در پاسخ اسم «جزیره» را می شنوند. «جزیره»، لقب اعطایی دانشجویان است به خورش «قورمه سبزی» ابداعی دانشگاه که ظرفی است مملو از آب سبزرنگ با تکه گوشتی در نقطه مرکزی. درست شبیه به جزیره یی متروک که در مرکز اقیانوسی آرام، گرفتار شده باشد. مثل همیشه چندان اشتهایی برای لب زدن به این نقطه اوج خلاقیت، وجود ندارد و آنهایی که جیب شان پرتر است، خیال غذای بیرون را در سر می پرورانند. برخی دیگر که ناگزیر به قناعت هستند اما، باکی از رفتن به پیشواز جزیره ندارند و نعمت خدا را شکر می کنند. لیکن آن روز، فضای سلف رفته رفته از بویی نامطبوع و آزاردهنده آکنده شد. دانشجویان نگاه های مشکوک به اطراف و اکناف می انداختند و کمی بعد هنگامی که همه بینی های خود را پوشاندند، علت را از یکدیگر جویا شدند. زمانی نمی گذرد که خبر مثل بمب بین دانشجویان منفجر می شود: «غذای دانشگاه گندیده است.» آه از نهاد سیل پیشوازان نهار امروز برمی خیزد و جوشش خشم به دنبال آن راه خود را می گشاید. چیزی نمانده باعث و بانی گندیدگی غذا را به جای نهار ببلعند. سایرین اما که از ابتدا قصد خجالت دادن خود را خارج از سلف دانشگاه داشته اند می خندند و به تکان دادن سر با این مضمون اکتفا می کنند که معلوم نیست تا به حال چه به خوردمان داده اند. با خروج نسبتا سریع گروهی از این سو و دسته یی از آن سو، سلف رفته رفته با بوی نامطبوع گندیدگی غذا تنها می ماند. لیکن طی هفته های آتی، «جزیره» همچنان یار جدانشدنی آشپزخانه دانشگاه است و بچه ها با استقبال از آن: شکر نعمت می کنند.