آرشیو شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۱، شماره ۲۶۳۶
ورزش - جهان
۱۱

اردک کنار برکه، نه مرغابی سرسبز مهاجر

بهمن فروتن

گیگز دیگر خوب نیست. هرچقدر در پیروزی ها و فتوحات عصر فرگوسن در اولدترافورد نقش داشته، به همان اندازه در ناکامی شیاطین سرخ سهیم است! رفتنی ها می روند و ماندنی ها می مانند و در این بازی آمدن و ماندن، امثال گیگز، درختان بلوط کهنی هستند که روی فوتبال و تصورات قدیمی ما دوستدارانش، سایه می اندازند! اینجا در ایران خیلی ها رفته اند و عده کمی مانده اند: درست مانند سایر نقاط دنیا. واقعا درباره گیگز چه می توان گفت؟ پس اجازه بدهید از سر آلکس فرگوسن حرف بزنیم. باید به احترام این مرد، حس وفاداری اش خودش و بازیکنانش به اصول و قرارهای قبلی و قلبی کلاه از سر برداریم!خیلی ها می گویند گیگز چون به اصطلاح خط فرگی را می خواند، سال ها در تیم دوام آورده اما شخصا مخالف چنین نظری هستم. برادران نویل، اسکولز و سایر بچه های نسل اول دوران فرگوسن سال های سال بهترین بازی های ممکن را انجام دادند و رفتند و بکام ها و نیستلروی ها نه به خاطر لنگه کفش و شوریدن علیه فرگی، بلکه بنا بر ذات ستاره وارشان از من یو جدا شدند. توقف طولانی در باشکوه ترین ایستگاه ها هم در قاموس ستاره نیست چون او مرغابی سرسبز مهاجر است و بقیه (خاصه غیرستاره ها) شبیه اردک های کنار برکه، تهی از هیجان پرواز و به کلی پایبند... بکام بالاخره باید روزی می رفت: همان طور که رونالدو رفت. چون این گروه ذاتا خصوصیات یک مرغابی اهلی را ندارند و بلندپرواز هستند. برگردیم به فرگوسن... ساختاری که او در طول بیش از ربع قرن حضورش در اولدترافورد برپا کرده، بازیکنان را در انحصار خوشایند این سیستم محصور ساخته و در این ساختار، هم سازنده و هم مجری به اصطلاح خودشان را حفظ می کنند. اما حرف آخر درباره گیگز... گیگز به خاطر پست بازی اش، به خوبی از سوی هم تیمی هایش حمایت شده. آنها گاهی حتی پا از حمایت فراتر گذاشته و بخشی از وظایف ستاره ولزی را به دوش کشیده اند: آنچه در دوام حرفه یی رایان بی تاثیر نبوده است.

*سرمربی و کارشناس فوتبال