آرشیو یکشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۱، شماره ۳۶۵۷
فرهنگ و هنر
۵
مهمان

این شب عیدی همه گرفتارند!

اسماعیل امینی (شاعر و مدرس دانشگاه)

از حسابداری اداره ای تماس گرفته بودند برای دریافت حق التدریسم مراجعه کنم. رفتم و بعد از امضای چند برگه گفتند که فعلاپولی در کار نیست و هنوز حتی مبالغ مربوط به نیمسال اول تدریس نیز قابل پرداخت نیست، چه رسد به نیمسال دوم.

دیدم که مسئول حسابداری، برخلاف روال معمول، بسیارخوش اخلاق و مهربان است و بابت این کاستی عذرخواهی می کند که: البته ما می دانیم همه گرفتارند و در این شب عیدی پول لازم دارند ولی فعلاشرمنده ایم. از او تشکر کردم و توضیح دادم که من گرفتار نیستم و با حق التدریسی که از دانشگاهی دیگر می گیرم، امرار معاش می کنم و فعلانیازی به این پول ندارم.

با لحنی دلسوزانه نصیحتم کرد: هرگز به دیگران نگویید که نیازی به پول ندارید، شما فکر می کنید تمام کسانی که این روزها پشت درحسابداری اداره ها صف کشیده اند، جیب شان خالی است؟ اگر نگویید که گرفتارید و بشدت به پول نیاز دارید، کسی کارتان را پیگیری نمی کند و مطالبات تان را در اولویت قرار نمی دهد.

***

این هم از شگفتی های این روزگار است که افراد برای دریافت دستمزد و طلب خود ناگزیر باید دروغ بگویند و اظهار ذلت کنند تا دل مسئولان اداری و مالی به رحم بیاید و به قول خودشان، به فکر گرفتاری های شما باشند.

این شیوه رفتار با مراجعان به دستگاه های اداری، یعنی نگاه از موضع برتری به مردم، حتی هنگامی که نظام اداری به آنان بدهکار است و انجام امور روزمره اداری همراه با منت گذاشتن بر سر مردم، یکی از راه های سلطه جویی است؛ چندان که همواره مراجعه کننده خود را در موضع ضعف ببیند و سایه اقتدار نظام اداری را برسر خویش حس کند. کسی که در برابر یک مسئول اداری اظهار ذلت می کند، حتی به دروغ، اسباب سرکشی نفسانی آن مسئول را فراهم می کند و به او اطمینان می دهد که موضع برتری او را به رسمیت شناخته و به مراتب ذلت و نیازمندی خویش در برابر او معترف است.

حال آن که می دانیم این رابطه برتری و ذلت، نیازمندی و بی نیازی، شایسته انسان موحد نیست؛ انسانی که تنها در برابر خدای متعال و بی نیاز سر فرود می آورد.