آرشیو شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۲، شماره ۲۶۵۱
صفحه آخر
۱۶
گردون

میهماندارها، حق ارتفاع ندارند!

سپیده شمس

3 سالی می شد که با هواپیما که دیگر یک کالای لوکس محسوب می شود، سفر نکرده بودم. مثل همه میهماندارها با لباس فرم و چهره یی آرام، قد متوسط و چشم هایی مهربان با لبخند همیشگی یک میهماندار هواپیما در یک عصر از تعطیلات بهاری که ما در حال پرواز بودیم به ما چای تعارف کرد و بعد با هم کمی گپ زدیم.

-چندساله تو آسمونی؟

-4 سالی می شه.

-توام مث خیلی ها عشق میهماندار شدن داشتی؟

-من ریاضی خوندم اما دوست داشتم میهماندار بشم و خیلی اتفاقی به این کار وارد شدم.

-حالاکارتو دوس داری؟

-آره. هرچند کار تو آسمون سخته. تازه میهماندار، باید همیشه لبخند رو لبش باشه و با همه غم و غصه و مشکلاتی که ممکنه براش پیش اومده باشه با مسافرا مهربان و خوش برخورد باشه.

-با همه این خطرایی که داره و هرچند وقت یک بار نقص فنی و ترس و...

-همه چی خطر داره. رو زمین هم خطر دورو برمون کم نیست ممکنه خیلی ساده بخوری به جدول و هر اتفاقی بیفته.

- تا حالاحادثه یی تو آسمون برات پیش نیامده؟

- برای من نه! اما یکی از بدترین حادثه ها، سقوط هواپیمای 727 به مقصد ارومیه دی ماه سال 89 بود. خیلی وحشتناک بود. اتفاقی که روی من و همه هم دوره یی هام خیلی تاثیر گذاشت.

-پروازای خارجی رو ترجیح می دی یا پروازای داخلی رو؟

-هر دو تاش خوبه. تو پروازای خارجی مدت کوتاهی در کشور مقصد می ایستیم که جذابیت خودشو داره. کمی میشه سیاحت کرد.

-با همه اینها از کارت در کل راضی هستی؟

-راضی! ما با همه کارسختی که داریم سختی کار به ما تعلق نمی گیره. حق اشعه نداریم، در حالی که کارکنانی که کنار ریل های تو فرودگاه می شینند حق اشعه دارند. ما حتی حق ارتفاع هم نداریم. می دونید تو کتابخانه ها، کتابدار معمولابه خاطر اون دو تا پله یی که گاهی ممکنه لازم شه ازش بالابره و دو تا کتاب بیاره، حق ارتفاع بهش تعلق می گیره. اینا حقوقیه که تو کار ما برای یک میهماندار هواپیما لازمه.

پرواز به پایان رسیده و هواپیما در حال فرود است. باید برود به کارش برسد: «هواپیما در حال فرود است، لطفا کمربندهایتان را ببندید.» به یاد خودم و شغل روزنامه نگاری می افتم. راست می گوید برای ما زمین و آسمان با هم فرقی ندارد.