آرشیو سه‌شنبه ۷ خرداد ۱۳۹۲، شماره ۵۳۷۷
پایداری
۱۴

شهادت استاد چیدن آجر بهمنی

من در جفیر تک تیرانداز بودم. جفیر خط مقدم نبود اما برای خط مقدم از آنجا نیرو سازماندهی و اعزام می شد. روزی هنگام گشتزنی در موضع، فردی را دیدیم که به نظر آشنا می آمد. بیل و کلنگی در دست داشت و مشغول ساخت سنگر بود.سلام کردیم و ازکنارش رد شدیم. همین طور که به راه خود ادامه می دادیم ناگاه متوجه شدیم مسلم سلیمانی است. برگشتیم و با او احوالپرسی کردیم. برای ساخت سالن دبیرستان خواجه نصیر میگون وی دیوار چینی آن را انجام می داد. او استاد چیدن آجر بهمنی نمادار بود.

وی را آن زمان در جبهه دیدیم. این دیدار آخرین دیدار ما بود. وی پس از چند روز به جزیره مجنون رفت. همانجا شنیدیم که وی مجروح شده و بعد از چند روز خبر شهادت مسلم سلیمانی را به مااطلاع دادند.