آرشیو چهارشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۲، شماره ۳۷۳۱
صفحه آخر
۲۰
چهره

نارنجی پوش سرافراز

مریم خباز

«ابراهیم کهرازهی» حالاسرش را از همیشه بالاتر می گیرد. او این اواخر در نبرد با نفسش پیروز شد و نشان داد که هنوز هم هیچ چیز به گرد پای وجدان بیدار نمی رسد.

روزی که او مثل همیشه جاروی بلندش را در دست گرفت تا خیابان های شهر خاش را جارو کند بین کیسه های زباله، کیسه ای را دید که 19 میلیون و 300 هزار تومان می ارزید. او آن کیسه را برداشت، درش را باز کرد، پول های درونش را شمرد و تصمیم گرفت آن را به صاحبش تحویل دهد.

صاحب آن پول ها مردی از کسبه بازار کفش است؛ کسی که معلوم نیست چه شد که میلیون ها تومان را به جای زباله کنار خیابان گذاشت. او حالامدیون محبت ابراهیم است، ولی با این حال رفتگر با وجدان شهر خاش از او پاداشی طلب نکرد، صاحب پول ها هم تا به حال هدیه ای به رسم سپاسگزاری به او نداده، اما به گفته شهردار خاش قرار است یک جفت کفش به ابراهیم هدیه دهد.

شهرداری هم قرار است با 200هزار تومان پول نقد کارمند درستکارش را تشویق کند تا دیگران هم ابراهیم را الگوی خود قرار دهند و اگر روزی پول یا جنس باارزشی پیدا کردند آن را به صاحبش برسانند. ابراهیم چهار سال است رفتگری می کند، پدرش هم سال ها در همین شغل بوده و ابراهیم را با نان رفتگری بزرگ کرده است. پس او نباید تا به حال مرفه زندگی کرده باشد که شاید در بعضی روزها غم نان هم خورده است، اما آن چیزی که از ابراهیم، انسانی سربلند ساخته، وجدان اوست که این روزها کمتر پیدا می شود.

شاید ابراهیم آن زمان که کیسه پول را پیدا کرد و فهمید میلیون ها تومان درون آن است برای یک لحظه به این فکر کرده باشد که این اسکناس ها به جای این که به صاحب سر به هوایش برسد می تواند گره زندگی اش را باز کند، ابراهیم می توانست وجدانش را زیر پا بگذارد و به نفسی که به برداشتن پول ها فرمانش می داد بال و پر بدهد، اما او به همه این فکر و خیال ها پشت پا زد، او شرافتش را به همه چیز ترجیح داد و به داشتن زندگی درستکارانه راضی شد. برای همین است که ابراهیم حالاسرش را از همیشه بالاتر می گیرد؛ هر چند اگر پاداشی که بابت این جوانمردی به او داده می شود، چشمگیرتر بود او خیر مادی کار خیرش را هم می دید.