کوچه های کوفه
این جزر و مد چیست که تا ماه می رود؟/ دریای درد کیست که در چاه می رود؟
این سان که چرخ می گذرد بر مدار شوم/ بیم خسوف و تیرگی ماه می رود
گویی که چرخ بوی خطر را شنیده است/ یک لحظه مکث کرده به اکراه می رود
آبستن عزای عظیمی است، کاین چنین/ آسیمه سر نسیم سحرگاه می رود
امشب فرو فتاده مگر ماه از آسمان/ یا آفتاب روی زمین راه می رود؟
در کوچه های کوفه صدای عبور کیست؟/ گویا دلی به مقصد دلخواه می رود
دارد سر شکافتن فرق آفتاب/ آن سایه ای که در دل شب راه می رود