آرشیو سه‌شنبه ۱۹‌شهریور ۱۳۹۲، شماره ۱۸۲۸
صفحه آخر
۱۲

جان عزیزتان بخیل نیستیم

امید بلاغتی

والله تا یک جایی ما شنیده بودیم این عقد و عروسی و پیوستن به یکدیگر و اینها خیلی سخت است و دوره ما برای وصل کردن آمدیم به سر آمده است. انگاری نه. صبح چشم باز می کنیم می بینیم به سلامتی سه تا کارت عروسی در خانه مان است که دعوتمان کردند فلان شب برویم فلان جا پایکوبی کنیم. اینکه سر جایش، این شبکه اجتماعی کتاب چهره ها را باز می کنیم جدا از «استتوس»های دکتر ظریف که بخش مهمی است برای ما، مهم ترین رخداد روز، رفقای ما هستند که مرید و نامزد و «ریلشین شیپ» و «لاو» و محبت و دوست داشتن ترکاندند جدا از تجدیدفراش های پیاپی. این میان هم که هنر اول ایرانیان شعر است و همین طور شعر عاشقانه از در و دیوار می ریزد. خلاصه شک به جانمان افتاده است که این سال92 انگار سال ازدواج آسان است و یک تغییر و تحولی رخ داده است در بافت فکر و اندیشه و حس و عواطف و مهم تر از همه جیب مردم. ما هم به جان عزیزتان بخیل نیستیم. فقط این شک در جان افتاده مان را مدیریت کنیم حل است. باقی هم به خوبی وخوشی.