آرشیو چهارشنبه ۱ آبان ۱۳۹۲، شماره ۲۸۰۹
صفحه آخر
۱۶

عرفان مستتردر ترنا بازی

ترنا شالی کمری است که بازنده را با آن می زنند. عرفان بر ذوات قایم به خود و طبیعت انسان استوار است. ترنا خوردن بازنده به مثابه تحمل رنجی است که پلشتی روح را زدوده و نفسی از ذات حق در وجود انسان می دمد. آن گونه که مولانا می گوید: چند نظاره جهان کردن آب را زیر که نهان کردن رنج گوید که گنج آوردم رنج را باید امتحان کردن قبل از ورود «آسد کاظم» همه در چرخ گردون ترنا می خورند، باید بشکنند تا بر خویشتن خویش دست یابند. دایره و چرخشش، نماد تقدیر، کمال و زمانی است که زوال در آن راه نیافته و منجر به زایش مخلوق برتر می شود. نقطه مقابل این زایش، چاقویی که باعث دربند شدن «آسد کاظم» شده در مسیرحق به کار رفته، رشادت و قدرت است و دو چهره دارد: عدل و جهل. آنگاه که خاطی را ضربه زده تجسم قدرت بوده، توانایی بخشش حیات یا تباهی آن را داشته زیرا در دست کسی بوده که معنای اسمش نیز فروبرنده خشم است: «کاظم».

اما فقدان لحظه یی که تاثیرعمیق در روح تماشاگر ایجاد کند، در صحنه یی که «آسد کاظم» به ناگاه کتش را از سر

برمی دارد، کاملاملموس است. استفاده از صحنه گردان که تمامی مفاهیم نمایش را به درستی تحت الشعاع قرارداده از نقاط قوت این اجراست. «آسد کاظم» به کارگردانی محمودرضا رحیمی تجربه یی است که با پایان خود حس خوبی از تماشای یک اجرای متفاوت را با تماشاگر همراه می کند.