آرشیو یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۲، شماره ۲۸۲۷
صفحه آخر
۱۶
یادمان

علامه طباطبایی، نماد آزادی فکری

منوچهر دین پرست

علامه طباطبایی به عنوان نمادی از فیلسوفان سنتی ایران معاصر مطرح است چرا که پس از آشنایی فیلسوفان ایران با سنت فلسفی غربی بسیاری از اندیشمندان ایرانی به فکر شناسایی مبانی معرفتی خود افتادند. در این میان برخی به جایگاه هویت ایرانی و برخی دیگر به فلسفه های غربی توجه کردند اما کمتر کسی بود که فلسفه اسلامی را از چشم علامه طباطبایی ببیند. علامه طباطبایی در دورانی مباحث فلسفه اسلامی را به بحث و بررسی گذاشت که اندیشمندانی چون هانری کربن، سید حسین نصر و داریوش شایگان سعی در شناخت مبانی معرفتی ایران اسلامی داشتند. پس از گذشت سال ها از وفات علامه طباطبایی تمامی آثار ایشان مورد توجه قرار گرفته و برخی نیز به شناسایی و بررسی نوع تفکر و اندیشه او روی آوردند اما به نظر می رسد یکی از موضوعاتی که به آن در زمان حاضر بیش از گذشته نیاز داریم توجه علامه به آزادی بیان و نگرش فکری است. نگرش علامه توانست فردی چون شهید مطهری را تربیت کند که در دوران پختگی عمر خویش خواستار کرسی مارکسیسم در دانشگاه تهران برای پاسخگویی دقیق و علمی به فعالیت های فکری مارکسیست ها بود. اگر شهید مطهری چنین ایده یی را طرح کرد باید به مبنا و خاستگاه فکری آن که ریشه در نوع نگرش علامه طباطبایی داشت توجه کرد. در زمان ما بسیار به مباحث

آزادی بیان توجه می شود اما کمتر کسی را سراغ داریم که مبانی فکری چنین درخواستی را در میان اندیشمندان معاصر به ویژه کسانی که دل در گرو معارف اسلامی داشتند، بجوید. علامه طباطبایی فارغ از دلبستگی هایش به جهان فکر ایرانی به خوبی دریافته بود که راه برون رفت از انسداد اندیشه، آزادی بیان و نگرش حقیقی به گفت وگوی علمی است. بدون هیچ اغراقی می توان تاکید کرد که کتاب روش رئالیسم با چنین نگرشی به ثمر رسیده و اگر در دوره های بعدی چنین آثاری خلق نشدند باید پرسشی دقیق طرح کرد که چرا نهادهای علمی نتوانستند راه و منش علامه را طی کنند. شاید بار دیگر بتوانیم با توجه به مبانی فکری و خاستگاه روشی علامه الگویی برای فضای تبادل اندیشگی در جامعه امروز بیابیم.