فصل پایانی اصفهان مویهکن /پاورقی قسمت 180
آغاز فاجعه
لطفعلیخان با دیدن چهره غمبار شهر دلش افسرد. از شش ماه پیش در سلول، شب و روزش در تاریکی یکسانی گذشته بود، تابش نور خورشید چشم هایش را نیش می زد و هنوز به روشنی روز عادت نکرده بود. در سایه کنار خیابان به دیوار تکیه داد و به تماشا ایستاد. نمای شهر دلگیر و آزاردهنده بود. دیگر چون گذشته نه شلوغی و جمعیتی به چشم می آمد و نه از دکان های پر رفت وآمد و آواز فروشندگان خبری بود و نه از همهمه مشتریان. دکان ها و حجره ها بسته و گذرها خلوت مانده بود.گاه گرسنگانی با چهره هایی تکیده و استخوانی از راه می رسیدند که قامتی خمیده و چشم هایی کم فروغ داشتند و در خیابان های پوشیده از زباله پی چیزی می گشتند و یا نعش مردگان را زیر و رو می کردند، موش ها بودند که بی هیچ هراس به هر طرف می دویدند و با دیدن جسد یک انسان و یا لاشه
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.