آرشیو دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲، شماره ۱۹۲۱
صفحه آخر
۱۶
از هرنظربی ضرر

همه چیز زیر سر یک بز است

پوریا عالمی

وقتی سهراب سپهری گفت: «صدای پای آب» آب به اندازه یک بغل از توی جوب رد می شد. حالارودخانه و دریاش بماند که لبالب از آب بود. اینقدر آب بود که صداش درآمده بود. هم صدای پای آب، هم صدای مردم و می گفتند چرا همه چیز اینقدر آبکی شده؟ شاید به همین دلیل بود که مردم آبکی شده بودند. یکی از مردم قدیم به خبرنگار ما گفت: به سلامتی آب. زندگی از بس آبکی بود ما آبکی شدیم.

اما سهراب صداش از جای گرم - احتمالاشکمش هم مملو از آب گرم بوده - درمی آمد. سهراب آینده نگر نبود و بحران آب را درک نمی کرد. این مساله اولین بار توسط فروغ فرخزاد مطرح شد. فروغ در پاسخ به سهراب که گفته بود «صدای پای آب» گفت «تنها صداست که می ماند.» یعنی بعدها با بحران آب و خشکسالی روبه رو می شویم عزیزم.

سهراب حتی شناختی از وضعیت زیست محیطی ما نداشت. مثلامی گوید: «پدرم وقتی مرد. آسمان آبی بود.» در حالی که الان ما اگر آسمان آبی باشد امکان ندارد بمیریم و اگر بمیریم فقط وفقط به خاطر آلودگی هواست.

سهراب ریخت وپاش زیادی داشت. او می گوید: «آب بی فلسفه می خوردم.» در حالی که الان ما وقتی می رویم حمام، با نعلبکی خودمان را می شوییم که نه آب اسراف شود نه پول آب برایمان زیاد بیاید.

سهراب نه تنها اهل افراط بوده، اهل تفریط و تفریح بوده و رسما می گوید: «رخت ها را بکنیم، آب در یک قدمی است.» آیا این درست است؟ الان ما می رویم میدان ونک، آب در یک قدمی و وسط میدان است، آیا باید سریع رخت ها را بکنیم؟

نااهلان می گویند این سیاست های غلط دولتمردان بوده که باعث کم آبی و خشک شدن دریاچه ارومیه و هامون و زاینده رود و کارون شده است. اما اینطور نیست. سهراب علنا اعتراف می کند که «و بزی از خزر نقشه جغرافی آب می خورد.» که همین بز باعث خشک شدن دریاچه ها شده است. پس تقصیر مسوولان نیست و همه چیز زیر سر یک بز است.