آرشیو سه‌شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۲، شماره ۱۹۴۵
صفحه آخر
۱۶

لطفا مزاحم نشید

سوسن مقصودلو

- الو الهه؟

-....

- سلام و زهرمار؛ کجایی پس؟

-....

- خونه و مرض. مگه تو با من قرار نذاشتی؟

-....

- چه قراری؟ پریروز با هم حرف زدیم؛ گفتم می تونی ساعت یک بیای گفتی آره.

-....

- ده دفه گفتم یکشنبه ساعت یک بیا دم مترو چهارراه ولیعصر(عج). یادت رفت؟

-....

- باز حرف خودشو می زنه. میگم برای یکشنبه قرار گذاشتیم نه دوشنبه.

-....

- چی چی رو ببخشم؛ یک ساعته یه لنگه پا اینجا معطل توام.

-....

- می تونی الان بیای؟

-....

- تو که کار داشتی چرا الکی منو معطل کردی.

-....

- من فردا کار دارم. اصلاتا من باشم با تو قرار نذارم....

- الو.... سلام زن عمو.

-....

- الحمدالله. ترانه خونه است؟

-....

- کلاس زبان رفته؛ پس برای همین گوشیش خاموشه؟

-....

- خیابون شریعتی. گفتم شاید همین دوروورا باشه.

-....

- چیزی نشده. من باهاش کار داشتم.

-....

- اون از کلاس بیاد تا بخواد به من زنگ بزنه غروب میشه.

-....

- هیچی دیگه. ببخشید. به عمو سلام برسونید.

- می تونم با خانم جیم صحبت کنم؟

-....

- سلام حمیرا - مزاحمت شدم؟

-....

- داری ناهار می خوری؟

-....

- ببخشید بی موقع مزاحم شدم.

-....

- یه دوساعت میشه زودتر از شرکت بیای بیرون؟

-....

- تو که همیشه مرخصی می گیری دوساعت هم روش.

-....

- خیله خب. برو غذات سرد میشه.

+ + + +

- الو مرضیه؟

-....

- راحله جون؟

-....

- مریم؟

-....

- ا درمانگاه است. اشتباه گرفتم.

عابر: ببخشید من قصد فضولی ندارم. کنارتون ایستاده بودم متوجه مکالماتتون شدم؛ کمکی از دستم برمیاد؟

زن: چی بگم خانم. همین امروز که من می خوام کفش بخرم، به هرکی زنگ می زنم؛ گرفتاره.

عابر: دو قدم پایین تر پر مغازه کفش فروشیه.

زن: اصلاشما بگو همین روبه رو. من تا یکی باهام نیاد نمی تونم انتخاب کنم.

عابر: خواهر شوور منم مثل شماست.

زن: خوش بحالش. حتما شما کمکش می کنین؟

عابر: خب؛ بالاخره عروسی گفتن خواهرشووری گفتن. حالاچه کفشی می خواین بگیرین؟

زن: یه پوتین ساده. از اینا که بغلش سگک داره.

عابر: اتفاقا پوتین امسال مده با این دامن چهارخونه ها.

زن: به شرطی که هوا مثل امروز سرد نباشه.

عابر – یه جور جوراب شلواری ترکیه ای اومده اونا خوب گرمه.

زن: چه خوب. شما خیلی واردین. معلومه خوش سلیقه هم هستین.

عابر: لطف دارین.

زن: ببخشید؛ شما قصد خرید ندارین؛ با هم بریم؟

عابر - وای عزیزدلم فکر کردین من بیکارم.