لطفا مزاحم نشید
- الو الهه؟
-....
- سلام و زهرمار؛ کجایی پس؟
-....
- خونه و مرض. مگه تو با من قرار نذاشتی؟
-....
- چه قراری؟ پریروز با هم حرف زدیم؛ گفتم می تونی ساعت یک بیای گفتی آره.
-....
- ده دفه گفتم یکشنبه ساعت یک بیا دم مترو چهارراه ولیعصر(عج). یادت رفت؟
-....
- باز حرف خودشو می زنه. میگم برای یکشنبه قرار گذاشتیم نه دوشنبه.
-....
- چی چی رو ببخشم؛ یک ساعته یه لنگه پا اینجا معطل توام.
-....
- می تونی الان بیای؟
-....
- تو که کار داشتی چرا الکی منو معطل کردی.
-....
- من فردا کار دارم. اصلاتا من باشم با تو قرار نذارم....
- الو.... سلام زن عمو.
-....
- الحمدالله. ترانه خونه است؟
-....
- کلاس زبان رفته؛ پس برای همین گوشیش خاموشه؟
-....
- خیابون شریعتی. گفتم شاید همین دوروورا باشه.
-....
- چیزی نشده. من باهاش کار داشتم.
-....
- اون از کلاس بیاد تا بخواد به من زنگ بزنه غروب میشه.
-....
- هیچی دیگه. ببخشید. به عمو سلام برسونید.
- می تونم با خانم جیم صحبت کنم؟
-....
- سلام حمیرا - مزاحمت شدم؟
-....
- داری ناهار می خوری؟
-....
- ببخشید بی موقع مزاحم شدم.
-....
- یه دوساعت میشه زودتر از شرکت بیای بیرون؟
-....
- تو که همیشه مرخصی می گیری دوساعت هم روش.
-....
- خیله خب. برو غذات سرد میشه.
+ + + +
- الو مرضیه؟
-....
- راحله جون؟
-....
- مریم؟
-....
- ا درمانگاه است. اشتباه گرفتم.
عابر: ببخشید من قصد فضولی ندارم. کنارتون ایستاده بودم متوجه مکالماتتون شدم؛ کمکی از دستم برمیاد؟
زن: چی بگم خانم. همین امروز که من می خوام کفش بخرم، به هرکی زنگ می زنم؛ گرفتاره.
عابر: دو قدم پایین تر پر مغازه کفش فروشیه.
زن: اصلاشما بگو همین روبه رو. من تا یکی باهام نیاد نمی تونم انتخاب کنم.
عابر: خواهر شوور منم مثل شماست.
زن: خوش بحالش. حتما شما کمکش می کنین؟
عابر: خب؛ بالاخره عروسی گفتن خواهرشووری گفتن. حالاچه کفشی می خواین بگیرین؟
زن: یه پوتین ساده. از اینا که بغلش سگک داره.
عابر: اتفاقا پوتین امسال مده با این دامن چهارخونه ها.
زن: به شرطی که هوا مثل امروز سرد نباشه.
عابر – یه جور جوراب شلواری ترکیه ای اومده اونا خوب گرمه.
زن: چه خوب. شما خیلی واردین. معلومه خوش سلیقه هم هستین.
عابر: لطف دارین.
زن: ببخشید؛ شما قصد خرید ندارین؛ با هم بریم؟
عابر - وای عزیزدلم فکر کردین من بیکارم.