آرشیو چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۲، شماره ۲۸۹۶
موسیقی
۱۰

واهمه های بی نام و نشان

علی قمصری

کنسرت «عبور» می تواند به عنوان قدم بعدی «برف خوانی» تلقی شود. سازبندی، نگاه متنوع به مقوله ریتم، بیان آوازی و تحریرهای سازی، همنشینی خط کشی های موسیقی آهنگسازی شده و هنر بداهه مولفه های مشترک این رپرتواربا برف خوانی هستند. اما تفاوت های مهمی نیز بین این دو مجموعه وجود دارد. شاید مهم ترین آنها نوع نگاه تازه به زهی های غربی باشد. در این مجموعه فواصل، انگاره های ملودیک، لحن، هارمونی و مایه ها، همه و همه برگرفته از ردیف دستگاهی است. شاید اینکه زهی ها ربع پرده های ایرانی را اجرا کنند در خواننده این متن، تصور آثار گل هایی و ویو لن استاد یاحقی را تداعی کند اما واقعیت چیز دیگری است. تحلیل المان های موسیقی ایرانی و اندازه گیری ربع پرده ها و رسیدن به جان ملودی های ایرانی بخشی از چالش حاکم بر تمرین های گروهی ما بود. اشعار این کنسرت، سروده هایی از فاضل نظری، بهمنی، شفیعی کدکنی و... است. در کنار اشعار عاشقانه یی که در این اجرا وجود دارد من سعی کرده ام به موضوعات بکری که در کشورمان مهجور هستند هم بپردازم و تنها به خال لب یار و خم زلف او گرفتار نشوم.

«کم حوصله ها» قطعه یی آوازی است که در نگاه اول به نظر فاقد وزن پالسی می آید اما همراهی ارکستر حالتی دوگانه را برای شنونده در قضاوت ریتمیک بودن این قطعه ایجاد می کند.

«اجاق لحظه ها»، لحظه خیره شدن دو نفر به هم را به تصویر می کشد و به عمق افکار و احساسات پشت آن نگاه می پردازد و به همراه شعله اجاق کنار آن دو نفر موسیقی تمام می شود. در این قطعه در هم تنیدگی شعر بهمنی و موسیقی یک لحظه را به تصویر می کشند.

«هرچه می خواهی بگو»، قطعه یی چند بخشی است که فضای مدرنی را از دل سنتی ترین مد های ایرانی بیرون می کشد. آغاز در بیات ترک، ورود به افشاری، ادامه در عراق و پایان در بیات اصفهان و اشاره به شوشتری و بیداد این قطعه را از نظر مدال سیال می کند و پل های این مایه گردی ها به شکلی تازه یکی پس از دیگری خودنمایی می کنند. حزن، امید، حماسه، تلخی، تنهایی، نشاط، طغیان و گیجی به فراخور فضای بخش های مختلف، احساس حاکم بر موسیقی را شامل می شوند.