آرشیو پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۲، شماره ۳۹۳۴
تاریخ
۱۱

سرور مردم کوچه و بازار

کارلاسرنا از گفتن و نوشتن درباره شادمانی و سرور مردم کوچه و بازار و آغاز این جشن در میان آنها غفلت نکرده و در جمع شاد آنها حاضر شده و آنچه را به چشم دیده، بیان کرده است: آن روز، بلافاصله پس از پایان مراسم «سلام» تازه جشن و سرور مردم آغاز می شد.

در میدان قصر، ریسمان بازها، رقاص های عمومی، هر هنری را که داشتند به مردم نشان می دادند. پهلوانان و کشتی گیران، نیمه برهنه مانند گلادیاتورهای روم باستان به جان هم افتاده بودند. این پهلوان پنبه ها و معرکه گیرها همگی برای سرگرم کردن مردم دعوت شده بودند. آنها دستمزدشان را از صندوق دولت دریافت می کردند و بیشتر به «دلقک ها»ی سیرک ها شباهت دارند. البته در اوقات معمولی هرکدام از آنها در حرفه خاصی اشتغال دارند. مثلارقاص، قهوه چی است. پهلوان یا کشتی گیر، میرزابنویس و پهلوان پنبه یا «لانچی پهلوان» خیاط است.

این جشن خیابانی تا غروب آفتاب ادامه داشت و هنگام غروب هرکس به خانه اش رفت تا نمازش را خوانده و «شام»اش را بخورد. بدون آن که از صرف «شیرینی»که خوردنش در چنین شبی سخت شگون دارد غافل باشد.