آرشیو شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۲، شماره ۵۶۰۷
شعر
۷
ترجمان درد

گردابی پوشیده با چربی کشتی ها

جورج اوپن مترجم: ایمان رهبر

جورج اوپن، یکی از شارحان اصلی مکتب عینی گرایی است، مکتبی شعری که تاکید آن بر وضوح و سادگی ساختار فرمی و موسیقی است.

او در سال 1934 و با کمک مطبوعات حامی مکتب عینی گرایی، نخستین کتابش را به چاپ رساند؛ اما در سال 1936 شاعری را رها کرد و به سراغ فعالیت های سیاسی رفت و شاعری را برای مدت 28 سال کنار گذاشت. او هرگز به این مطلب که شعر می تواند برای مقاصد سیاسی مورد استفاده قرار بگیرد یا در شرایط اجتماعی تغییری پدید آورد، اعتقاد نداشت. اوپن در کار شاعری بر وضوح تاکید ویژه ای داشت و به همین دلیل اشعارش بسیار موشکافانه و ظریف است؛ همین عامل باعث شد که بتواند جایزه پولیتزر را نصیب خود کند. اوپن شاعری است که همواره اشعارش مورد استقبال قرار گرفته است.

آنچه شعر او را از شعر دیگرشاعران عصرش متمایز می کند دقت در دیدن، همزمان با دقت در روایت است. شعرهای او را می توان روایت شاعرانه هنر عکاسی نامید. اوپن دریافته بود که تضاد سکون عکس [به عنوان لحظه ای که گذشته و دیگر نیست] و حرکت در کادر [به عنوان یک زیستن فاقد زمان] می تواند به زبان شعری اش، قدرت و استحکام تازه ای ببخشد.

هنگام پرتاب

سطح رودخانه هادسون نیویورک

به یادم هست که می درخشید در میان انبارها

سخت بود نزدیک شدن به آب پایین پایه های پل

گردابی پوشیده با چربی کشتی ها، در پایه های پل

دیواری فولادین: خروارها زیر آب،

چنان گسترده

که دست ها لازم بود برای نگه داشتنش،

پاها برای پیمودنش

و چشم ها برای دیدنش!

بر ما می خروشید از اینجا تا جزیره جرسی

برآشفته در هوایی فرح بخش و خاکستری فام.

تبدیل به قلمرو ملت ها می شد.

عشق من، عشق من.

سرانجام کاملا در خطر از بین رفتن هستیم.

نگاه کن، به هر جایی چشمت یاری می کند:

فضایی را جوانه می زند:

مکانی در ذهن و چشم.

که می تواند ما را به نابودی بکشاند.

دوباره خودش را بیاراید،

و ادعا کند که این زنجیره سنگی واکنش ها

متعلق به خودم است.