آرشیو شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۳، شماره ۲۰۲۸
روزنامه فردا
۱۶
قلم انداز

کوچه باغ های تیرآهن در خیابان خاطره ها

سیروس ابراهیم زاده

پررونق ترین کسب وکار در تهران و کلانشهرهای دیگر خاک پاک، ساخت وساز است. به عبارت بهتر بالابردن برج های مسکونی و تجاری به سوی آسمانی که هوای آلوده چشم آبی رنگش را مکدر کرده و خراش دادن ساختمان های عمودی مشبک، دل و جانش را زخمی می کند. نه! این سازندگی نه، ویرانگری است. مباد روزی که سقف آسمان های مجروح بر سر بندگان خدا فرو ریزد! راستی کسی به فکر فردا نیست؟ چه شد آن آموزه های اجداد دوراندیش خیر ما، که در سالخوردگی و در پایانه سفر بی بازگشت خویش هم درخت می کاشتند به امید سایه سار و بار و بر فراوان برای فرزندان و نوادگان و نوآمدگان پس از آنان.... و اندیشه و باورشان این بود که گذشتگان کاشتند ما خوردیم و بهره بردیم، ما می کاریم آیندگان بخورند و بیاسایند...

شما، ای دنیاداران و مال اندوزان زمانه، چه میراثی برای سپس تر آمدگان بر جای می گذارید؟ اگر به همین منوال پیش برود اصلاخیابان و کوچه ای برای تردد و هوایی برای تنفس باقی خواهد ماند؟ گلزارها و سبزستان ها را در هم کوبیدید، خانه های آباد را ویران کردید، خیابان های بسیار درخت خلوت را از دود و گرد و غبار و هوای آلوده رفت وآمدهای زیگزاگ شتابزده انباشتید، حتی تصویر کوچه باغ های خاطرات زیبای ما را از یادمان زدودید.... بترسید از خدا! گنبدهای مینارنگ خانه های خدا، معماری فروتنانه و چشمه ساران سقاخانه ها و فواره های بالابلند و شکوه آب نماها را دیگر نمی توانیم دید، بس که کلوخ و خاک وخل و سیمان و داربست و تیرآهن در فراخنای مناظر زیبای زندگی بخش آنان پراکنده ساخته اید... از جزای روزگار بترسید!

یادشان به خیر... مسجد حاج حسن در ابتدای خیابان ارامنه شاپور، سقاخانه عزیزمحمد نبش کوچه سعادت سر آب وزیر، چهارسو چوبی نرسیده به ساعت مشیرالدوله... سالن سینمای کشور در چهاراه مختاری...