آرشیو چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۳، شماره ۳۰۰۵
باشگاه سیاست
۱۱

احزاب: ضرورت پایان انفعال

رضوانه رضایی پور یزدان مرادی

احزاب قلب تپنده نظام های دموکراتیک هستند. در عصری که تحزب به عنوان شرط اولیه حکومت های مردمسالار شناخته می شود اما نحوه فعالیت آن به یکی از مسائل بحث بر انگیز جامعه سیاسی ایران تبدیل شده است. احزابی که مهم ترین وظیفه آنان کمک به گسترش آگاهی های سیاسی جامعه است اکنون به حالت منفعلی درآمده و هیچ برنامه و موضع گیری خاصی در سیاست داخلی و خارجی ندارند. نهادی که فرصتی برای بروز استعدادها در ساختار سیاسی کشور بوده و می تواند بستر مناسبی را برای بلوغ سیاسی افراد فراهم سازد و در مواقع مهمی همچون رقابت های انتخاباتی نقش اساسی در جهت دهی آرای مردم داشته باشد، اکنون بسیار کم تحرک شده و شاید هر از گاهی جلساتی در حد شورای مرکزی برگزار شود. حالت منفعلانه یی که به زعم بسیاری از اعضای احزاب موجود در کشور، ناشی از همان نگاه حزب گریزی در جامعه است. نگاهی که از آغاز تشکیل احزاب در کشور ایجاد شده و اگرچه در مقاطعی توانسته در تغییر دیدگاه مردم موثر باشد اما به نظر می رسد با رویکرد دولت گذشته که هیچ اعتقادی به وجود احزاب نداشت، همچنان بر فضای سیاسی جامعه سایه افکنده است. اکنون که خلاحضور فعال احزاب که باید بلندگوی مطالبات اصلی مردم باشند کاملااحساس می شود، نیازمند از بین بردن فرهنگ حزب گریزی حاکم بر فضای سیاسی جامعه هستیم اما تا زمانی که اصل هشتم قانون اساسی مبنی بر نظارت همگانی، قانونمند نشده و مشخص نشود مردم و احزاب چگونه باید در حوزه امر به معروف و نهی از منکر و نقد از قدرت و مسوولان وارد عمل شوند، چگونه می توان زمینه های تولد دوباره احزاب را فراهم آورد؟ و آیا با گذشت نزدیک به یک سال از استقرار دولتی که با نگاه حمایت از احزاب، نوید تغییر فضای امنیتی به سمت فضای سیاسی را می داد، می توان انتظار داشت که زمینه های پویایی تحزب در اندک زمانی فراهم شود؟