آرشیو چهارشنبه ۲۹ امرداد ۱۳۹۳، شماره ۳۰۳۷
صفحه آخر
۱۶

او سوگواری را چندان دوست نمی داشت

جواد مجابی

سیمین گوهر زنانه شعر ایران است، شعر مادرانه که عاشق است و آفریننده و بارآورنده، در برابر گوهر چیرگی آموز، خشن و فاتح تاریخ شعر.

شعرش همان زندگی بود. زندگی را بخشیده بود به شعر، به عشق، به مردم وطنش، به روزگار خویش. کامروا بود اگرچه خوش دل نبود.

کامروا بود چون آنچه در سر داشت و در دل داشت سرود، آن سروده ها را مردم از بر داشتند و در جان داشتند. خوش دل نبود چون روزگار را به کام مردم نمی دید و همواره برای مردمش بهترین ها را آرزو می کرد. شنیدم شاعر رفته است، از میان ما رفته است. شیرینی از دل ما رفته است، کالبد نحیف رنج کشیده را وانهاده است.

می بینم شاعر بازگشته است، مثل همیشه با شعرهایش، لبخندش، مهربانی و رویاهایش که چتری از صلح و زیبایی بر سر ما و آیندگان است.

شاعر با ما در سروده های سترگش زندگی می کند و می ماند پرشور و همدل در حافظه مردم ایران.

سوگوار اوییم و او سوگواری را چندان دوست نمی داشت.