آرشیو پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۳، شماره ۳۰۸۴
سیاسی
۳

بازی های فولکلور در تاریکخانه

شهرام شهیدی

می گویم در مطلب دیروز من عمه تحت چه عنوان و به چه استنادی ممیزی شد؟

می گوید: اولاتشخیص ما این بود. در ثانی ما اصلاممیزی داریم؟ بگویی حذف شد باز یک چیزی.

می گویم: قربان تان بروم. این عمه را که ما از سر راه نیاورده بودیم. کلی پورسانت گرفته بودیم در عالم سیاست مطرحش کنیم. خودش قبول کرد به شرطی که معروفش کنیم همه تقصیرها را بپذیرد و به گردن بگیرد. آن وقت شما فرتی تقصیرها را انداختید گردن ب. ز و دیگران؟ عمه من نخودی بود پس؟

می گوید: عمه حضرتعالی منشوری بوده شاید.

می گویم: استفاده ابزاری از عکسش که نکرده بودیم. نشریه زرد شدیم؟ عکس تیشان فشان هنرپیشگان دو فیلمه اما سوپراستار را که کار نکرده بودیم؟ یک توافقی بین ما بود. او مسوولیت مشکلات را به عهده بگیرد و ما اسمش را در بوق و کرنا کنیم.

می گوید: به هر حال عمه شما مشمول امور حذفی شده. قبلاهم در مطبوعات رایج بود. بهش می گفتند سبدیات. تازه خیلی هم دلش بخواهد که برایش پرونده سازی نکردیم. نکند اعترافات زورکی و الکی گرفته بودی از عمه ات؟

می گویم: ای بابا. حالایک چیزی هم بدهکار شدیم انگار. حالااصلاشما عمه را از مطلب دیروز من درز گرفتید. اشکالی ندارد. اگر اینها که گفتیم تقصیر عمه من نیست پس تقصیر کیست؟

می گوید: شما دو کلمه دیگر حرف بزنی عمه ات که هیچ تاریکخانه ات ممیزی می شود.

می گویم: برهان از این قاطع تر و منطقی تر نداریم. فلذا می پذیریم که همه اشتباه ها از دل تاریکخانه ما برآمده و عمه بنده به هیچ وجه در هیچ فرآیندی دخالت نداشته و مقصر نیست. خوب شد؟

می گوید: نه. حالاکه نداشته پس کی داشته؟

می گویم: اینکه دقیقا دغدغه خودم بود. کی داشته؟

می گوید: کی داشته؟

خوانندگان عزیز، فعلاما با دوستان سرویس سیاسی و دبیر سرویس و سردبیر مشغول بازی کی بود کی بود من نبودم هستیم. باران هم که کمی باریده و نمی توانیم بیندازیم گردن آسمان. بعد هم احتمالامن نبودم دستم بود تقصیر آستینم بود بازی کنیم. بعدش هم جمجمک برگ خزون بازی می کنیم و شاید هم اتل متل که ببینیم کی باید یک پایش را برچیند. فقط خدا کند به بازی گرگم و گله می برم نرسیم.