آرشیو دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۳، شماره ۲۱۶۴
ادبیات
۸

شعر امروز خیابان

«گزینه اشعار جواد مجابی»، مجموعه ای است از شعرهای اخیر این نویسنده/شاعر، که از منتشرنشده های او و از شعرهای چنددفتر از سال87 تا 92 فراهم آمده و به تازگی از سوی انتشارات مروارید منتشر شده است. جدا از این اشعار، کتاب مقدمه ای خواندنی دارد با عنوان «اوقات کامیاری و جهان شادمانه شعر»، که با یک رویا آغاز می شود: «پرندوش، سراسر شبم با این تصویر تکرارشونده، بی خواب شد که سه مصرع از شعری یادم می آمد و مصرع اولش نه... صبح که برخاستم سراغ کتاب های قدیمی کتابخانه ام رفتم که معمولادر آخر کتاب، نسخه نویس چیزی از این دست می نوشته.» و آن شعری از سعدی بود: بماند سال ها این نظم و ترتیب/ ز ما هر ذره خاک افتاده جایی، «سعدی می گفت، تن ما عاقبت خاکی هدرشده خواهد شد در هوا و ما جز نقشی گذرا بر این جهان بی بقا نیستیم اما یک چیز در این جهان می ماند: این نظم و ترتیب، این نوشتن.» و بعد مجابی مفهوم فراموشی را پیش می کشد، اینکه پرداختن به کار هنری کوششی برای درآمدن از فراموشی عام است. اما در ادامه شاعر می نویسد که «برای کسی شعر نمی گویم و مخاطب خاصی را در نظر ندارم. وظیفه ای چون راهنمایی این و آن، طرح مسایل مهم برای خودم یا دیگران و لذت بخشیدن به تنبلان فکری برای خود نمی شناسم. شعرگفتن برای من کاوش در زوایای ناروشن شده ذهنم است.» و شعری از بخش «شعر امروز خیابان»: «از شب بیرون آمدند/ ما را از شب ربودند / و شب بی ما ادامه یافت/ از روز بیرون آمدند و / ما را از روز ربودند/ و روز بی ما ادامه نیافت.»

گزینه اشعارجواد مجابی، نشر مروارید، چاپ اول:1393