آرشیو پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۳، شماره ۵۷۹۷
رویداد
۲

اعتدال و زنان

شهیندخت مولاوردی (معاون رئیس  جمهوری در امور زنان)

اعتدال در مفهوم شناسی اثباتی خود با مفاهیمی چون «میانه روی»، «تناسب» و «تعادل» بیشترین نسبت را داشته و در مفهوم شناسی سلبی خود، در تعارض با «افراط»، «تفریط»، «از حد گذشتن»، «تندروی» و «کندروی» قرار دارد. واقعیت ها و مستندات تاریخی نشان می دهد که یک قرن پیش در هنگامه تحقق مناسبات و ساختارهای سنتی، کمتر نشانی از طرح مطالبات و نظرات زنان در جامعه ایران دیده می شود.

بتدریج صورت بندی مسائل زنان در گذار جامعه ایران از دالان های تغییرات ساختاری و فرهنگی معطوف به توسعه یافتگی اتفاق می افتد.

این تغییرات اگرچه در عرصه های متفاوتی از زندگی روزمره بروز کردند و بر بستری از واقعیت های عینی جامعه قرار گرفتند از طرف گروه های مختلف اجتماعی مورد تفسیرهای متفاوتی قرار گرفتند.

در نهایت تعارض ها و چالش های شکل گرفته، شکاف های اجتماعی، سیاسی و پراکندگی در صنوف فعالان و صاحبنظران حوزه زنان منجر شد. حاصل تعارض ها، ناپایداری نتایج به دست آمده از اقدامات صورت گرفته در حوزه مسائل زنان بوده و به همین دلیل دستیابی به اهداف پیش بینی شده از دشواری چشمگیری رنج می برد.

نگاهی عمیق تر به عملکرد تاریخی زنان ایرانی، نشان می دهد که رویکرد اعتدالگرایانه به میزان زیادی با ماهیت و هویت زنان ایرانی هماهنگ و همسو است. به آسانی می توان رد پای ویژگی هایی مانند عاطفه مداری، شکیبایی، مداراگرایی، اخلاق گرایی، نیک رفتاری، سازگاری و پیوندگرایی، هویت مداری و پاسداری از میراث معنوی، توافق گرایی و تفاهم مداری در عملکرد زنان در مدیریت خانه، محله، گروه ها و سازمان های اجتماعی مشاهده کرد.

از سوی دیگر می توان حضور پررنگ و تعیین کننده این ویژگی ها را در اهداف و راهبردهای اعلام شده از سوی جریان اعتدالگرا شناسایی کرد. با اتکا به اسناد منتشره، می توان گفت دولت اعتدال برای پرهیز از خشونت و جنگ طلبی به عواطف نوعدوستانه انسانی تکیه می کند.

برای مقابله با افراطی گری و دوری از تقابل های قومی بر اعتقاد به شکیبایی و مدارا انگشت می گذارد. به دلیل تاکید بر توافق گرایی تعامل را سرلوحه اجرایی خود قرار می دهد. با توجه به تمام آنچه رفت، می توان گفت رویکرد اعتدال و دولت اعتدال را می توان فرصتی تاریخی برای نخستین نقش واقعی زن ایرانی در جامعه و افزایش ظرفیت جامعه برای کاستن از انواع شکاف های ساختاری قلمداد کرد.