آرشیو یکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۳، شماره ۵۸۱۶
فرهنگ و هنر
۲۳
حوالی فرهنگ

سوگواری با صدای کویتی پور

یزدان سلحشور

بعضی نام ها، صداها، آدم ها از روزگاری دور با آدم هستند و این روزگار دور، بستگی تام و تمامی دارد با سن آدم؛ گاهی ممکن است پنج سال پیش باشد گاهی 10 سال، گاهی 20 سال و این روزها که تکنولوژی و دنیای «فرانو»، جارو به دست گرفته و دارد دنیا و خاطرات ما را جارو می کند، ممکن است تصوری که ما از زمان گذشته داریم، به اندازه یک سده باشد! یعنی من 47 ساله وقتی دارم به دهه 60 و روزگار جنگ فکر می کنم، دیگر زمان تقویمی برایم مفهومی نداشته باشد و حسی از آن زمان داشته باشم انگار 100 سال است عمر کرده ام؛ 100 سال تنهایی به قول مارکز.

نام ها و صداهای آن دوره هنوز هستند، کویتی پور یکی از آنهاست و یکی از ماندگارترین آنها. هنوز می شود در حافظه «ممد نبودی ببینی» را که برای شهید محمد جهان آرا خوانده بود، در ذهن مرور کرد و به دنیایی فکر کرد که شبیه دنیای امروز نبود. نواب، هنوز اتوبان نشده بود. هنوز می شد پای پیاده در تهران قدم زد و گم نشد. برج میلادی هم نبود که آنتن اش حتی در روزهایی که آلودگی هوا به مرز مردن می رسد، از دورها دیده شود. ما با خاطرات خودمان زنده هستیم. این را میلان کوندرا به صراحت و در عین سوگواری در رمان های خود نوشته است و حالاکویتی پور که روزگاری تریبونش، سراسر کشور بود، کنسرت اش در همین برج میلادی که آنتن اش را از دورها می بینیم، به دلایلی نامعلوم لغو شده و مجبور است به جایی دیگر برود و این، اولین بلایی نیست که بر سرش آمده. ماجرای انتشار «غریبانه 2» هم هست که شکایت کرد و جلویش را گرفت. می گوید: «در این آلبوم به غیر از دو قطعه که صدای اصلی خودم بود، بقیه قطعات تقلید صدای من بود و صدای اصلی من نبود. وزارت ارشاد با انتشار این آلبوم به اسم کویتی پور احترام گذاشت، اما به خود کویتی پور نه. دلیل جمع آوری این آلبوم به هیچ عنوان بحث مالی نبود؛ دلیل اصلی این بود که قطعات، صدای من نبود و حتی ملودی ها هم به من تعلق نداشت.» دنیا عوض شده، شهر عوض شده. شاید حالا، طنین «ممد نبودی ببینی»، معنای سوگوارانه دیگری داشته باشد.