آرشیو دوشنبه ۱ دی ۱۳۹۳، شماره ۵۸۲۲
فرهنگ و هنر
۲۳
حوالی فرهنگ

تسلیت! یک عکس دو نفره بگیریم؟!

یزدان سلحشور

مرگ، حق است. این را از قدیم گفته اند اما آنکه می رود شاید آنقدر اندوهگین نباشد که همراهان و دوستان و مخاطبان او. اینکه انوشیروان ارجمند در دهه های اخیر چه جایگاهی در بالاترین کلاس بازیگری کشور داشته، جای تعمق بیشتری دارد [که حالاالبته فرصت اش فراهم است چون اغلب ما، بیشتر از آنکه به دنبال «بزرگداشت» باشیم، بیشتر در پی «یادبود»یم] اما چند نکته را در همین گیر و دار سوگواری که هنوز داغ جامعه هنری تازه است، باید مد نظر گرفت: اول اینکه ما به عنوان جامعه رسانه ای ایران، تا چه حد مجوز اخلاقی و حرفه ای داریم که داغ خانواده ای را تازه تر کنیم با پیگیری های مداوم خود از حال کسی که در اتاق مراقبت های ویژه است و خانواده هم نگران، پشت در اتاق؟ یا موقعی که به لحظه سوگواری می رسیم، تا چه حد مجاز هستیم که بدون توجه به احوالات روحی سوگواران، دنبال انجام مصاحبه و کسب خبر و داغ داغ چسباندن خبر در تنور رسانه خود باشیم؟ مصداق این قصه، اندوه امیریل ارجمند فرزند داریوش ارجمند، در گفت وگوی کوتاه اش با خبرنگار ایسنا بوده: «عمویم کمتر از یک ساعت است که فوت کرده و ما اصلا شرایط مساعدی نداریم؛ ضمن اینکه هنوز فکری برای مراسم خاکسپاری نکرده ایم، فقط تنها خواهشم این است که به هر کسی که می شناسید، بگویید امشب را به ما فرصت بدهند و مدام تلفنی تماس نگیرند و شرایط مان را درک کنند.» البته می دانم در خارج از مرزهای ما، این خیلی رسم است که خبررسانی را مقدم می دانند بر هر چیز، اما قرار نیست که ما به عنوان یک ایرانی، همه داشته های اخلاقی و فرهنگی خود را پای قدم رنجه مدرنیته به جهان امروز، قربانی کنیم. از برخورد افراد عادی، مخاطبان عام و عاشقان سینه چاک هنر نمی گویم که معمولا در این مواقع و در حالی که بستگان و دوستان و همکاران متوفا، حال خودشان را هم نمی دانند، یک دفعه می پرند وسط مراسم و می گویند: «استاد! یک امضا می دهید؟!» یا «بزرگواری می فرمایید یک عکس دو نفره داشته باشیم؟!» این وضع و اوضاع ماست! ببخشید! تا یادم نرفته این را هم بگویم که مثل اروپایی ها و امریکایی ها، دائم دنبال اعلام خبر فوت هنرمندانی نباشیم که هنوز زنده اند! پرستار محمدعلی کشاورز اعلام کرده برای مبارزه با شایعات، صفحه ای در اینستاگرام راه اندازی شده به نام کشاورز!