دمی که بی تو برآید خدا کند که نیاید
غریب قریب
هنوز هم
نگاه پرغبار و خیس پنجره
به سوی آسمان ابری ظهور
در انتظار ماه چهارده نشسته است
و قلب نازکش
هنو هم
به شوق لحظه عبور ابرهای تیره می تپد
و بی خبر از اینکه سال هاست
این مه قریب
میان این زمینیان آشنا، غریب مانده است
او ظهور کرده است و ما
هنوز هم
غایبیم
محجوبه مشیری
***
شهر انتظار
عالمی ز هجرانت عاشقانه می سوزد
شهر انتظار ما خانه خانه می سوزد
آتشی به پا گشته زین فراق طولانی
قلب لاله گون ما این میانه می سوزد
جواد محدثی
***
بی تو چرا؟
بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم
مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد
شاید این باغچه چند قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد
تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز
ماه، مخفی شدنش نیز تعادل دارد
***
مهدی بیا
ای امام عدل و داد و انتقام
آخرین شمشیر قرآن در نیام
بی تو خون دل فشاندن تا به کی
صبح جمعه ندبه خواندن تا به کی
چند ذکر اولیاء و انبیاء
ناله مهدی بیا مهدی بیا
ای خوش آن روزی که آن خورشید نور
از کنار کعبه فرماید ظهور
***
می ترسم که...
از دلهره لبریز شده احساسم
هستی همه جا که کرده ای حساسم
می ترسم از آن لحظه که بعد عمری
یک روز تو را ببینم و نشناسم
مرضیه عاطفی
***
سال فرج
هر راه به جز راه تو کج خواهد شد
بی لطف تو آسمان فلج خواهد شد
ما منتظران اگر بخواهیم همه
امسال همان سال فرج خواهد شد