آرشیو پنجشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۳، شماره ۲۲۱۸
روزنامه فردا
۲۰
یاد دوست

به بهانه هفتادوسومین زادروز «مردی برای تمام فصول» هنر ایران

جوانی ناگزیر

رضا کیانیان

هرکس به من می گوید انشاءالله صدوبیست سال عمر کنی! خواهش می کنم دعا کند تا هستم و هرچقدر عمر می کنم، سالم و باآبرو باشم. مثل پیرمردها شدم! ولی وقتی سنی از آدم می گذرد، خواسته های تازه ای پیدا می کند.

وقتی پنجاه سالم شد، قرار شد «خانه ای روی آب» را بازی کنم و دکتر لطفی به من گفت از فردا که از خواب بیدار شدی، اگر هیچ جایی از بدنت درد نمی کرد، اطمینان داشته باش مردی!

ولی من پررو تر از این حرف ها هستم. چون اگر در سن نودونه سالگی هم بمیرم، جوان مرگ شده ام!

اینها را نوشتم که به آقای فرمان آرا با اینکه 10سال از من بزرگ تر است. ایوالله بگویم! و ماشاءالله. چون هنوز که هنوز است، به لحاظ روحی خسته نشده. هنوز کار می کند و خوب هم کار می کند. و به دنیا های تازه سرک می کشد. تازه نمایش کارگردانی کرده است و خودش هم بازی کرد! بازی روی صحنه کار ساده ای نیست! و احتیاج به روحیه ریسک پذیری دارد. او با اینکه به لحاظ جسمی حال خوشی نداشت، مثل یک جوان این ریسک را پذیرفت و روی صحنه بازی کرد!

اصلابا کارکردن و ریسک کردن بر ناخوشی جسمی اش پیروز شد! و تازه به فکر فیلم بعدیش است که می خواهد بسازد. یک فیلم بسیار سخت. با اینکه فیلم قبلیش- دلم می خواد- هنوز اکران نشده. فیلمی پر از شور زندگی! پر از امید! پر از نور! پر از شادی! بعد از آن سه گانه که درباره مرگ بود!

در همین فیلمش مثل یک جوان برخورد کرد. ایده اولیه اش را به یک فیلمنامه نویس جوان- امید سهرابی- سپرد و فیلمنامه او را کار کرد. با یک فیلمبردار جوان- داوود امیری- کار کرد! با یک طراح جوان- کیوان مقدم- کار کرد! با یک تهیه کننده جوان- علی تقی پور- کار کرد. اینها، همه، پردلی و جسارت او را می رساند و روح جوان او را.

حالادر سالگرد تولدش، برایش سلامتی آرزو می کنم.

او روح جوانی دارد که جسمش تاب این همه جوانی را ندارد، مثل همه ما که پنجاه را از سر گذرانده ایم. برایش دعا می کنم، تا بتواند همه فیلم هایی را که دوست دارد، بسازد. همه نمایشنامه هایی را که دوست دارد، روی صحنه ببرد. تمام ترجمه هایی را که دارد، چاپ کند. و ما از همه آنها لذت ببریم.