آرشیو پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۳، شماره ۳۱۶۸
نسل چهارم
۱۰

کوچه ای به اسم گوگل

پرستو بهرامی راد

خودکار قرمز: دیدی؟ نه واقعا دیدی؟!یک کیبورد جای ما را گرفته. دلم می خواد سیم هاشو قطع کنم. صاحب مون از چشمانم افتاده. همش با اون کیبورد میره تو شبکه های اجتماعی پیاده روی میکنه.

خودکار آبی: مذاکره و فقط مذاکره. (البته در مکان مناسب تا حرفی در نیاید)

خودکار قرمز: مذاکره چیه؟الان وقت خودکارپیمایی شده دیگه.

خودکار آبی: با من این کارو نکن. با خودت به طور مداوم در هر مکانی و هر لحظه ای تکرار کن «همه چیز آرومه من چقدر خوشحالم».

خودکار قرمز: یک کوچه است به اسم گوگل به نظرم مربوط به این کامپیوتر و اینترنت و... می شود. باید از همین تابلو شروع کنیم، این تابلو اصلاممکن است خودش یک عامل خارجی باشد چرا زودتر به ذهنم نرسید، می ریم تابلو را میکشیم پایین تا اعتراض مون را به جهانیان نشون بدیم. و داوری که احتمالااز یک سمتی عراقی بود.

خودکار آبی: به جای این کارها بهتره بریم خودکارپیمایی برای اعتراض به رای AFC.

خودکار قرمز: اونم فکرشو کردم میرم داخل شبکه های اجتماعی بهشون یک دل سیر حرف های خودکاری میزنیم. بعدم این چیزها با خنده هاهاهاها درست میشه.

خودکار آبی: باران اشکم می رود وز ابرم آتش می جهد/ با پختگان گوی این سخن سوزش نباشد خام را٭

خودکار قرمز: باز فلسفه بافی شروع شد؟ نزار باز بیام از جایگاه سخنرانی به زیرت بکشم با ضرب و شتم.

خودکار آبی: مذاکره و فقط مذاکره وباز هم مذاکره.

خودکار قرمز: علیه تو هم خودکارپیمایی می کنم حالاببین...

*با اجازه استاد سخن سعدی