آرشیو یکشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۴، شماره ۲۲۹۰
هنر
۱۴

ابوالفضل این قدر حرف نزن

بهناز شیربانی

ابوالفضل جلیلی ازجمله فیلم سازان ایرانی است که بیش از ایران، فیلم هایش در خارج از مرزها اکران شده و جوایز بسیاری را به خود اختصاص داده است. جلیلی تاکنون جایزه های بین المللی متعددی از جمله جایزه شیر طلایی جشنواره ونیز، جایزه پلنگ نقره ای جشنواره لوکارنو و جایزه بهترین فیلم جشنواره دوربان را کسب کرده است. پنج دقیقه امروز به گپ و گفت با این هنرمند اختصاص دارد:

این روزها مشغولم به: کشف رمز خودسازی. چقدر ساده و آسان است خود سازی، کافی است رمزش را بدانی. نه این روزها، که در تمام این سال ها در پی این هدف بوده ام.

فیلمی که به تازگی بیشترین تاثیر را روی من گذاشته؛ فیلم خطاهایی است که در طول زندگی دانسته و ندانسته مرتکب شده ام خصوصا پایانش که دریافتم کسی نیستم اما باید کسی شوم.

فیلم سینمایی بعدی من را ظاهرا مسئولان سینمایی تعیین می کنند چون دست به هرکاری می زنم، سرانجام نمی گیرد. هیچ کس کمکی نمی کند. مادرم همیشه می گفت وقتی کاری صورت می دهی، که دستت را بر زانوی خودت گذاشتی و برخاستی...

«بر سر آنم که گر ز دست برآید دست به کاری زنم که غصه سر آید».

اگر بخواهم هنر را در یک واژه خلاصه کنم چه می گویم؟ پیش ترها از عزیزی پرسیدم چه کنم که فیلم هایم مثل اشعار حافظ ماندگار شود؟ در پاسخ گفت: حاضری فیلمی بسازی که در جهان بی نظیر شود اما نامی از خودت نبری؟ به جای ابوالفضل جلیلی یک نام مستعار بگذاری؟ گفتم: نه... گفت: «هنر» یعنی گذشت.

بهترین نقدی که در سال های گذشته خوانده ام؛ نقدی است که برادرم همیشه بر من می کند: «ابوالفضل این قدر حرف نزن».

بزرگ ترین سوءتفاهمی که درباره خودم از زبان دیگران شنیده ام این است که برخی فکر می کنند آدم خوبی هستم.

چه کاره بودم اگر کسی نمی شدم که الان هستم؟ الان هم کسی نیستم هرچند دوست داشتم یک خبرنگار آزاد و اندیشمند بین المللی شوم؛ خبرنگاری که وقتی پایش به هر مجلسی باز می شود، لرزه بر اندام مصاحبه شونده اش بیندازد....