یادداشتی درباره رمان «چشمهایم آبی بود» محمدرضا کاتب
یک مشت جاده و یک خانه ته اش
«فتو به میتی گفته بود: می دانی فرق آثار من با بقیه در چیست؟ در این است که در آثار من فرق مرده ها، زنده ها، اشیا، رنگ ها، تیرگی، روشنایی و موسیقی و سکوت معلوم نیست. معلوم نیست این کجا شروع می شود، و آن تمام می شود. چون اصلااینها با هم فرقی ندارند. همه شان یکی اند. هیچ متوجه این شده بودی؟» این جملات از زبان یکی از شخصیت های «چشمهایم آبی بود» محمدرضا کاتب، در مورد طرز نویسندگی و سبک پردازی وی نیز مصداق دارد.
کاتب، برخلاف شیوه متعارف داستان نویسی در سال های اخیر، شخصیت ها را معرفی نمی کند. ماجراها هم پیوند بی واسطه ای با تجربه های از قبل معلوم مخاطب ندارد. در این رمان، با آمیزه ای از خشونت
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.