آرشیو یکشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۴، شماره ۲۱۰۶۵
معارف
۶
حکایت خوبان

دعای گره گشا

طاوس یمانی نقل می کند: شبی در مسجد الحرام وارد حجر اسماعیل شدم، دیدم امام زین العابدین علی بن الحسین(ع) داخل شد و به نماز ایستاد، و به خواست و اراده خداوند بسیار نماز خواند، سپس به سجده رفت. من با خود گفتم: این شخص، مردی صالح و شایسته از خاندان نیک است، باید به دعای او گوش دهم و آن را فرا گیرم. نزدیک رفتم، شنیدم که در حال سجده این دعا را می خواند: «عبیدک بفنائک، مسکینک بفنائک، فقیرک بفنائک»، سائلک بفنائک. بارالها! بنده کوچک تو به درخانه تو آمده، مسکین و مستکین تو به آستانه تو آمده، فقیر و نیازمند تو به درگاهت آمده، و گدای درخواست کننده تو در آستانه تو است». طاوس یمانی می گوید: در هیچ اندوه و گرفتاری این دعا را نخواندم جز آنکه گرفتاری من برطرف شد.(1)

________________

1- بحارالانوار، ج 46، ص 76