دل آواز
الهی!
چگونه و با کدام زبان شرم آلود بگویم که چشم هایم از دیدن آنچه تو دوست نداری، لذت می برد، زبانم به هرز می چرخد و خیال هوس آلودم مرا اسیرگناه کرده است!
خدایا! بی تو درمانده ام و بی نسیم مهرت راکد و پژمرده.
خدای من! خودت نا امیدی و یاس از رحمتت را گناهی بزرگ برشمردی و به چشم داشتن به روزنه های امید امر فرمودی.
بار الها! بی تو هیچ ندارم، حتی دستانم کوتاه تر و عاجز تر از آن است که به دور ستون امید حلقه زند.
رحیما! به رحمانیت ات مرا به صراط ایمان راهنما باش و به مشیت ات مرا رهرو راه خیر و صلاح گردان، همان راهی که جویبار معرفت همراه آن است و نسیم رافت از سمت هدایت ات بر آن می وزد.