با پیک بفرست
از دفتر دادگاه ها زنگ زدند و سعید مرتضوی گوشی را برداشت: الو.
آقای مرتضوی؟ کجا تشریف دارید؟
مرتضوی گفت: توی راهرو دادگاه.
مگه متهم نیستی؟ پس چطوری موبایل همراهته؟
مرتضوی گفت: موبایل که هیچی. بادیگاردهام هم همراهم هستند.
ببین همه موبایل را پایین تحویل می دهند شما چطوری با موبایل می آیی داخل؟
مرتضوی گفت: این طوری.
ئه. من که نمی بینم.
مرتضوی گفت: حالاکاری داشتی زنگ زدی؟
ئه. بله بله... می خواستم بگم «رای شما آماده است». می آیید تحویل بگیرید؟
مرتضوی گفت: نه. میل ندارم.
تعارف می کنید؟
مرتضوی گفت: نه. من خودم یک عمر رای دادم الان رای نمی گیرم.
بله... به قول شاعر، مرتضوی که حکم می کردی همه عمر، دیدی که چگونه حکم مرتضوی گرفت؟
مرتضوی گفت: مگه با هم شوخی داریم؟ برای چی زنگ زدید؟
مجتمع دادگاه های کیفری استان تهران: می خواستم بگم «رای شما آماده است». می آیید تحویل بگیرید؟
مرتضوی گفت: با پیک بفرست.
مجتمع دادگاه های کیفری استان تهران: ئه. با پیک؟ این ور حساب کنیم یا آن ور؟
مرتضوی گفت: لابد پول پیک را هم توقع دارید من حساب کنم؟
(ادامه دارد)