آرشیو شنبه ۷‌شهریور ۱۳۹۴، شماره ۲۳۸۳
صفحه اول
۱
حرف اول

پیام «کامیون مرگ»

دکتر بابک زمانی ( عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران)

خبر تکان دهنده است. جایی در قلب اروپا، در قلب امپراتوری پروس، جایی بین بوداپست و وین، کامیونی حاوی جنازه پوسیده ده ها مهاجر سوری و افغان پیدا شده است. معلوم نیست چندده یا چندصد جنازه دیگر در کامیون ها و گودال های این بخش آسوده دنیا همچنان در حال پیدانشدن است! اتحادیه اروپا چون ساحل نشستگانی شاد و خندان دروازه های خود را چنان در برابر مردم فراری از جنگ؛ مردمی که برای زنده ماندن تلاش می کنند چهارقفله کرده است که قاچاقچیان و آدم کشان بین المللی که تصادفا هیچ گاه به هم پشت نمی کنند، فرصت را برای سودجویی بسیار مناسب دیده اند؛ سودجویی ای که مهم ترین آبشخور آن همان سخت گیری های «اتحادیه» است. وقتی کسی در یکی از کافه های زیبای خیابان «رینگ اشتراسه» اتریش آخرین جرعه قهوه اش را سر می کشد یا دیگری که دور چندم دویدن دور پارک را در جزیره زیبای وسط «بوداپست» تمام می کند نمی تواند بی قرار نیمه دردمند دیگرش چندصدکیلومتر آن طرف تر در سوریه و افغانستان در دامان داعش و طالبان نباشد! موضوع تنها نصایح انسان دوستانه شاعران بزرگ ما نیما و سعدی و احیانا گوته نیست که رعایت حال دیگر انسان ها و همبستگی انسانی را به جد اما به ظرافت توصیه می کنند. این همبستگی انسانی نه توسط آوارگان سوری و افغانی بلکه توسط سیاست مدارانی که «جهانی شدن» را رقم زدند و دروازه های بسته شان را در یک اتحادیه متشکل ساختند ایجاد شده است! جنگی هم که در آن سوی آب ها در سوریه و افغانستان جریان دارد، یک جنگ عربی یا افغانی نیست، جنگی است که با اصطلاحات امروز، آن را «نیابتی» می خوانند. پیام «کامیون مرگ» برای بخش های آسوده دنیا، آن هم در قلب آسودگی، این است که در این دهکده جهانی هیچ کس نمی تواند در برابر این گونه مصائب بی خیال باشد.