آرشیو یکشنبه ۵ مهر ۱۳۹۴، شماره ۲۴۰۷
اندیشه
۱۱

باید سیاست را زیر سایه اخلاق برد

سیدعلی محمودی در نشست «اخلاق و سیاست»: سه اشکال عمده بر اخلاق فضیلت گرا وارد است: ایراد اول نبود یک دستورالعمل مشخص است. به این معنا که دستورالعمل و برنامه ای مشخص وجود ندارد که بتوان رفتار سیاسی را بر مدار اخلاق استوار کرد. اگرچه جامعه در آرای افلاطون، ارسطو و دیگران به خیر و سعادت می رسد، این مباحث خیلی کلی است و طبیعی است دستگاه فلسفه اخلاقی یا اخلاق هنجاری همان طور که در فایده گرایی و وظیفه گرایی وجود دارد، در این مکتب اخلاقی نباشد. البته این بدان معنا نیست که چنته اخلاق فضیلت گرا خالی است. خیر، هنوز هم در مکاتب و مدارس گوناگون آن را تدریس می کنند. بلکه در یک نظام و شبکه اندام وار آنچه در فایده گرایی و به ویژه در وظیفه گرایی هست در اخلاق فضیلت گرا وجود ندارد. در اخلاق وظیفه گرا سلسله فضایل اخلاقی وجود دارد که باید آنها را در خودتان وارد کنید و یک سلسله رذایل اخلاقی هست که باید خود را از آن پیراسته بدارید. اما ایراد دوم «فردی بودن» این اخلاق است. سیاست مدار در شرایطی می تواند به نحو اخلاقی عمل کند که شخص او به فضایل اخلاقی متشخص شود و رذایل اخلاقی را از خود دور کند. بنابراین ما به اعتبار اینکه این فرد اخلاقی است، از او انتظار فعل اخلاقی داریم. اگر او به چنین مقامی برسد که واجد فضایل اخلاقی باشد، پس می توان او را سیاست مدار اخلاقی به شمار آورد. حتما می دانید که در یونان باستان مدلی که افلاطون و ارسطو برای حکومت ها بیان می کنند، الگویی مبتنی بر فرد است. درحالی که این اراده های فردی درنهایت سر از بردگی در می آورند و نکته آخر، سختی و دشواری رسیدن به تراز اخلاق و فضیلت است؛ سخت است که انسان با وجود تمام تعالیم اخلاقی به انسانی با صفات و ویژگی های اخلاقی تبدیل شود. به نظر من این مکتب هنوز زنده است. تعلیم اخلاق فضیلت گرا امر خوبی است، ولی با نکاتی که به آنها اشاره کردم به نظرم این شکل از مکتب اخلاقی آرمانی است. بر این باورم که سیاست آن چنان با فایده گرایی درآمیخته که باید فایده گرایی را تا حدی مهار، تحدید و چارچوب بندی کنیم تا در حد امکان بتوانیم سیاست را زیر سایه اخلاق ببریم.