با صدای بلندی که بوی عصبانیت و تهدید می دهد می گوید: «آقا ما را از این در به دری نجات دهید حتما باید همدیگر را بکشیم و خبر و عکسمان به روزنامه ها کشیده شود آن وقت به فکر چاره بیفتید؟! البته اون هم معلوم نیست.» از ایشان می خواهم به جای اشاره به حاشیه ها مشکل اصلی را مطرح کند تا بتوانم راهنمایی کنم. «چه راهنمایی آقا چرا مردم را این گونه به جان هم می اندازند.» به او می گویم اگر بدون طرح پرسش به هیاهو ادامه دهد ارتباط را قطع می کنم. «چرا قطع کنی! آقا اگر دردمان را به قوه قضائیه نگوییم پس کجا برویم؟!» اجازه بده حرفم را بزنم من هزینه شهروندی خود را مرتب پرداخت می کنم. مدیریت شهری حق ندارد آسایش زندگی