آرشیو یکشنبه ۱ آذر ۱۳۹۴، شماره ۶۰۸۴
صفحه آخر
۲۴
حوالی فرهنگ

یا قصه ات را بگو یا نگو! بحث نکن!

یزدان سلحشور

این یک بحث قدیمی ست که سینما، یعنی همان قصه ای که دارد تعریف می کند یا چیز دیگری ست؟! مخاطبان عام، سینما را همان قصه می دانند، قصه نویسان هم چندان برای سینما، جایگاه دیگری را قائل نیستند، از طرفی دیگر، در ایران، سینماگرانی داریم که چون بلد نیستند قصه تعریف کنند، به این نتیجه رسیده اند که سینما قصه نیست! واقعیت این است که سینما، سینماست نه قصه است نه شعر است نه موسیقی است نه نقاشی است نه تئاتر است! اگر قرار بود هر کدام از این ها باشد، اسمش مثل آنها می شد! از طرفی، سینما یک صنعت هم هست که باید پولش را در بیاورد و سینمایی که قصه دارد، پولش را بهتر در می آورد در نتیجه این همه بحث ندارد این موضوع! نه سینمای بدون قصه، شاهکار است نه سینمای قصه گو زباله غیر قابل تفکیک! سینماگر استاد -خسرو سینایی- در این باره درست گفته که: «من معتقدم سینما نوکر ادبیات نیست و باید بتواند مستقل باشد. در تاریخ هنر، گاهی هنر متکی به ادبیات است و گاهی فارغ از آن. مشکل اساسی ما این است که از یک بعد به سینما در مملکت ما توجه شده است و ما هم آن را تنها با قصه می سنجیم اما ابعاد دیگر را ندیده ایم. می شود فیلم هایی ساخت که اصلا قصه نداشته باشد. گرچه نمی توان گفت که آن فیلمی که قصه دارد بهتر است یا آنکه ندارد. هر کدام جایگاه خود را دارند. سینمایی که قصه ندارد مثل موسیقی است که ملودی ندارد یا نقاشی که فیگور ندارد و برای دیدنش باید نگاهی مخصوص به آن داشت.»