آرشیو سه‌شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۵، شماره ۲۱۳۳۴
اخبار کشور
۳
اخبار ادبی و هنری

سینمای ورشکسته فرانسه الگوی مدیران سینمایی ما!

سینمای فرانسه در شرایطی به کعبه آمال شبه روشنفکران و الگوی مدیران سینمایی ما تبدیل شده که به اذعان سردبیر سابق نشریه «کایه دو سینما» حتی خود مردم فرانسه نیز رغبتی به تماشای فیلم های فرانسوی ندارند!

در نشست تخصصی «ایفای نقش دولت در سینمای فرانسه» ژان میشل فرودون، روزنامه نگار، منتقد و سردبیر سابق مجله کایه دو سینما به همراه آنی یس دو ویکتور، نویسنده، پژوهشگر و مدرس سینما وضعیت تولید فیلم در سینمای فرانسه را برای اعضای خانه سینما تشریح کردند.

به گزارش سوره سینما، سخنان این دو فعال سینمایی در فرانسه در مقابل عده ای از اصلی ترین اعضای خانه سینما از این نظر اهمیت دارد که تلویحا زوایایی از ورشکستگی سینمای فرانسه را نمایان می کند و رنج آور این است که سازمان سینمایی کشور بطور جدی در سه سال گذشته درحال پیاده کردن الگوی سینمای فرانسه در کشور بوده است. از مشروح سخنان آنها این طور استنباط می شود که سینمای فرانسه با اتکای به منابع مالی دولتی و قوانینی که تلویزیونها را ملزم به پرداخت درصدی از درآمدهایشان به سینما می کند ادامه حیات می دهد و گیشه در تصرف آثار هالیوودی است.

ژان میشل فرودون، می گوید: «یکی از تصمیم هایی که اخیرا گرفته شده بخشودگی مالیاتی برای سرمایه گذارانی است که مراحل فنی فیلمشان در فرانسه انجام شده باشد.» واضح است که این بخشودگی مالیاتی به دلیل ضعف سینمای فرانسه اتخاذ شده است چرا که اگر سینمای فرانسه در نظر مردم توفیق داشت، دولت به جای بخشودگی مالیاتی نسبت به اخذ مالیات از سینما وارد عمل می شد اما قاعدتا چون سینمای فرانسه در شرایط صنعتی به سر نمی برد دولت یکی از راه های جلوگیری از فروپاشی کامل این سینما را بخشودگی مالیاتی تشخیص داده است. او با بیان اینکه مالیات و کمک های تلویزیون دو منبع مهم کمک به سینمای فرانسه است، می افزاید: «پس از این ها ناشران فیلم های ویدیویی یا شبکه های اینترنتی هم در سرمایه گذاری سینمایی مشارکت می کنند.»

تکیه بر تلویزیون و اینترنت به جای سالنهای سینما و مخاطب برای کسب درآمد فیلمسازان در فرانسه بازگو کننده این واقعیت است که مردم فرانسه ارزشی برای آثار سینمایی این کشور قائل نیستند تا به خاطر آن زحمت سینما رفتن را به خود بدهند و سینمای فرانسه به عنوان قطب سینمای روشنفکری و ظاهرا هنری دنیا، که کعبه آمال بسیاری از شبه روشنفکران ایرانی هم هست، حتی توان جذب حداقلی مردم کشور خودش را هم ندارد.