آرشیو پنجشنبه ۱۰ تیر ۱۳۹۵، شماره ۶۲۵۰
صفحه آخر
۲۴
نگرانی های آقای دلواپیش

زندگی اینستاگرامی

آیدین سیارسریع

این روزها احساس می کنم زندگی اکثر هموطنان عزیز در اینستاگرام جریان دارد. یعنی شما خبرگزاری و سایت خبری را که باز می کنی می بینی به جای به نقل از فلان و بهمان نوشته فلانی در اینستاگرام خود نوشت: لاک زدم! یا در کپشن عکسش سوار بر مازراتی و جام قهرمانی در دست نوشته: با خدا باش پادشاهی کن.

غرض اینکه این اینستاگرام زندگی حرفه ای سلبریتی های مملکت را هم تحت الشعاع قرار داده است. مثلا تیتر زده اند محسن چاوشی در واکنش به انتقاد هواداران عکس های اینستاگرام خود را پاک کرد. بعد کنجکاو می شوی ببینی چرا این کار را کرده. متوجه می شوی کامنت های هواداران یک همچین سیری داشته:

- محسن جون عاشقتم، شعراتو امروزی کن.

- محسن عزیزم لطفا کلاسیک نخوان، مولوی هم شد شاعر؟

- محسن جان داریم بهت اخطار میدیم، تو جوونی این کارو با خودت نکن.

- فکر کردی کی هستی؟ صدای جاروبرقی ناسیونال قدیمی در میاری فکر کردی خواننده ای؟ آنفالو!

در گوشه دیگری از سرزمین اینستاگرام هم عده ای از سلبریتی خوارها مشغول صحبت با اقوام دو بازیکن و نکوهش انتقال آنها به ترکیه هستند. یک سری عکس انفجارهای ترکیه را گذاشته اند و نوشته اند: وای خوب شد نرفتیم. یک سری کامنت گذاشته اند ای کاش طارمی و رضاییان تو فرودگاه بودند. دیگری نوشته: خوب شد، تا اینها باشن که تو کار بقیه کشورا دخالت نکنن. ملاحظه می فرمایید که ما در اینستاگرام و فضای مجازی داعشیم در دنیای واقعی ارتش سوئیس (کاری به کار کسی نداریم) نخستین چیزی هم که بعد از شنیدن خبر انفجار و ترور و سرنگونی و... به ذهنمان می رسد این است که «خوب شد»! بعدش فکر می کنیم و به دنبال دلیلش می گردیم که اساسا چرا خوب شد؟ جدا از اینها باید این مساله را هم بررسی کنیم که چرا زندگی ما اینستاگرامی شده. کنش ها اینستاگرامی، واکنش ها اینستاگرامی، غذاها و تفریح ها اینستاگرامی... واقعا چه بر سر ما آمده... این کیه منو تگ کرده؟ همسرمه... بله... عکس پدر و مادرش رو گذاشته. چرا رو قسمت بینی باباش منو تگ کرده؟ کپشن چی میگه؟ امروز مامان و بابا میخوان بیان، زودتر بیا خونه!؟ بله... بسیار متشکرم!