آرشیو شنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۵، شماره ۶۳۷۲
فرهنگ و هنر
۲۲
یادداشت

بنیاد سینمایی فارابی؛ ناکجایی که جایی شد

دکتر سید محمد بهشتی (بنیانگذار بنیاد سینمایی فارابی)

سال 1362 بود که از صدا و سیما بیرون آمدم. مدتی بعد وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت وقت مرا به دفترشان صدا زد و پیشنهاد کرد که معاون سینمایی ایشان بشوم. من نپذیرفتم یعنی گفتم کسی بهتر از خودم را برای این مقام سراغ دارم و منظورم آقای فخرالدین انوار بود. در نهایت قرار شد که اگر آقای انوار پذیرفتند معاون سینمایی شوند من هم به ایشان کمک کنم. طی جلسات و بحث هایی که با آقای انوار داشتیم به این نتیجه رسیدیم که خوب است معاونت سینمایی زیرمجموعه ای داشته باشد که وظیفه اش اساسا توسعه و تشویق و حمایت از فیلمسازی باشد. چون ثبت نهاد فرهنگی جدید براساس ضوابط بعد از انقلاب غیرممکن بود، ناچار شدیم سراغ سازمان های موجود برویم. در این میان باشگاه فیلم فارابی را پیدا کردیم که قبل از انقلاب تاسیس شده بود ولی فعال نبود و ما آن را به بنیاد سینمایی فارابی تغییر دادیم و در محل اندرونی خانه قوام السلطنه جنب موزه آبگینه امروز شروع به فعالیت کردیم. سعی مان این بود که به موضوع سینما ماهوی و عمیق نگاه کنیم و این نیاز به ساعت ها بحث و تعمق داشت.

یک شب در سفری که به همراه علیرضا شجاع نوری به اروپا داشتیم، فرصتی پیش آمد تا برنامه هایمان را در فارابی با توجه به بخشی که به او مربوط است برای او توضیح دهم. گفتم سینمای ایران باید طوری بشود که ما وقتی به اسپانیا می آییم و به ایستگاه مترو می رسیم ببینیم پوستر اکران یک فیلم ایرانی روی بیلبوردهاست و من سوالم از تو این باشد که «پس چرا آن یکی فیلم از آقای فلانی اکران نشد» و بعد تو در پاسخ بگویی «چون آن کار را فلان شبکه تلویزیونی خارجی از ما خرید». وقتی به هتل می آییم تلویزیون را که روشن می کنیم در حال پخش فیلمی ایرانی از فیلمساز دیگری باشد، اگر در جشنواره ای بین المللی فیلمی از ایران نباشد آن جشنواره احساس خسران کند و تمام سینماتک ها باید بخشی مختص ایران داشته باشند یا در دانشگاه ها رشته «آشنایی با سینمای ایران» تدریس بشود و افتخار فیلمسازان این باشد که دنباله رو فلان فیلمساز ایرانی اند. آخرش آقای شجاع نوری گفت: «بسه! من دیگه خوابم گرفته». واقعیتش این است که وقتی ما فارابی را ترک کردیم همه این اتفاقات افتاده بود؛ به کمک خود آقای شجاع نوری که آن زمان باور نداشت که این اتفاقات شدنی باشد.