حمله به زن باردار با شمشیر
همراه سه همدستش وارد خانه زن بارداری شده و بعد از سرقت طلاو قلک، دست و پای زن جوان و مادرشوهرش را بستند و فرار کردند. ماموران پایگاه دوم پلیس آگاهی با ردیابی های تخصصی او را شناسایی و همراه یکی از همدستانش دستگیر کردند.
17 سال.
قرص می خوردم و تحت تاثیر آن با دوستانم تصمیم گرفتیم سرقت کنیم تا پولدار شویم.
در همان محل زندگی می کردیم و می دانستیم مرد صاحبخانه تا عصر خانه نمی آید.
از بالای در پارکینگ وارد ساختمان شدیم. در خانه را زدیم که فرزند خردسالش در را باز کرد و وارد شدیم. با تهدید شمشیر خانه را گشتیم و مقداری طلاو یک قلک سرقت کردیم و بعد از بستن دست و پای زنان، متواری شدیم.
یادم نیست قرص خورده بودم. چیزی یادم نمی آید.
بله. هنوز درس می خوانم.
نه اولین بار است که دستگیر شده ام.
زن جوان هنوز از یادآوری آن روز وحشت دارد. نوزادی را که روز حادثه هشت ماهه باردار بود، آغوش گرفته و می گوید: اگر به حرف هایش توجه نمی کردم، دخترم را می کشت.
آن روزهمسرم تماس گرفت و گفت، حاضر باش تا نیم ساعت دیگر می آیم. بعد از 20دقیقه صدای زنگ آپارتمان به صدا درآمد. از دخترم خواستم در را باز کند. تصور کردم شوهرم است. سه مرد نقابدار وارد خانه شده و یکی از آنها شمشیرش را به سمت دخترم گرفت و تهدید کرد اگر سر و صدا کنم، دخترم را می کشد. او خانه را جست وجو کرد و بعد از سرقت النگوی من و گوشواره مادرشوهرم، دوباره تهدیدهایش را شروع کرد.
یک قلک در خانه داشتیم که برای نجات جان دخترم مجبور شدم آن را به او بدهم. سارق وقتی دید هیچ وسیله با ارزشی نیست، دست و پا و دهان ما را بست و همراه همدستانش گریخت.
چند دقیقه بعد شوهرم به خانه آمد و ما را نجات داد. تصور نمی کردم دزدان اینقدر زود شناسایی و دو نفر از آنها دستگیر شوند. دزدان حالت عادی نداشتند و اگر قلک را به آنها نمی دادم، دخترم را می کشتند.