برای دانشمندان و فلاسفه، از جمله خود من، سوال شده که چرا حمید بقایی، رفیق شیش محمود احمدی نژاد، برای انتخابات ریاست جمهوری آینده اعلام کاندیداتوری کرد؟ این چیزها به ذهنم رسید: - حمید دیده محمود که به محیط زیست علاقه مند بود، چند تپه را فراموش کرده که شخم بزند و گلکاری کند، تصمیم گرفته بیاید و گل آخر را بزند.

- محمود دیده ترامپ آمده و او را دارد از یادها می برد، افسرده شده، بعد خواسته بیاید که بهش گفتند محمود همین دیروز نامه نوشتی که دیگر کاندیدا نمی شوی و از کسی هم حمایت نمی کنی. برای همین بین معاونان و یاران محمود قرعه کشی کردند، منتها گویا فقط حمید بقایی بیرون بوده (باسند و بی سندش را ما نمی دانیم)، برای همین محمود به حمید گفته حمید وقتشه بیای چون این آمریکایی ها به کپی رایت اعتقاد ندارند و سهم من را از اداهایی که ترامپ درمی آورد، نمی دهند.

- یک آقایی بود که دوست رحیم مشایی بود، جن داشت و جمبل و جادو می کرد، احتمالااون حروف ابجدش خوب نبوده، حمید و محمود را یکی حساب کرده. احتمالااو هم ریاضیش مثل باقی وزرای محمودی ضعیف بوده و همان طور که آمار می دادند، ابجد حساب می کنند.

- شاید هم ابجد را درست حساب کرده. ببینید کلمه محمود به ابجد می شود 98 درحالی که سال بعد 96 است و دوتا مانده. از آن طرف کلمه حمید به ابجد می شود 62 که خیلی نزدیک به 63 است. پس قضیه معلوم دار شد.

- از طرف دیگر کلمه «احمدی نژاد» به ابجد می شود 125 که امسال سال خوبی برای آتش نشانی با شماره تلفن 125 نبود.

- از طرف دیگر کلمه «بقایی» به ابجد می شود 123 و اگر شما اهل خانه داری باشید می دانید که یک وسیله آشپزخانه داریم که هم خرد می کند، هم له می کند، هم هم می زند و هم رنده می کند به نام 123 و البته که ما هشت سال عادت داشتیم که رئیس جمهور عین 123 مخ ما را خرد کند، حالاهم که ابجد بقایی می شود 123 دیگر کار همه مان یک سره است.

وصیت:سوفیا... عشق من... به جان مادرم اگر دوباره یکی از جریان مهرورزی بیاید کاندیدا بشود و مردم، چه رای بدهند، چه رای ندهند، او بیاید سر کار، بستری می شوم، چون دیگر کشش ندارم. سوفیا... بگو مردم به مردم رحم کنند سوفیا...

عاشق سوخته تو؛ میدون دوم