آرشیو سه‌شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶، شماره ۶۴۹۰
تاریخ
۱۵
نگاه 2

مرد کارهای بزرگ

دکتر فاطمه راکعی (شاعر)

مرحوم آیینه وند بزرگ بود و کارهای بزرگ را به آسانی انجام می داد؛ او البته این کارهای عظیم را بزرگ نمی دانست.وقتی می خواستم مدرک دکتری بگیرم رشته زبانشناسی جز دانشگاه تهران، دانشگاه دیگری نداشت. با اینکه امتحان دادیم اما از طرف وزارت علوم به عنوان بورسیه هم معرفی شده بودیم، استادان دانشگاه ترجیح دادند که بورسیه ها را نپذیرند. دکتر آیینه وند در آن زمان رئیس دانشکده زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس بود. من هم از ایشان در مورد این مساله مشورت گرفتم.دکتر آیینه وند به من گفت گروه زبانشناسی را شکل می دهیم؛ من باورم نمی شد اما مدتی گذشت و این گروه تشکیل شد. با راهنمایی ایشان من نخستین دانشجوی دکتری گروه زبانشناسی در دانشگاه به عنوان میهمان، واحدهای درسی خودم را پاس کردم؛ البته این گروه هنوز هم وجود دارد.

برای بزرگمردی که نامش صفتش بود، برای دکتر «صادق آیینه وند»:

درین زمانه بد، خوبی اش تماشا داشت / کسی که ریشه در اندیشه های والا داشت

به حوصله که ورق می زدی، چقدر، چقدر/ کتاب زندگی اش قصه های زیبا داشت

و از تبار همان چشمه های جوشان بود/ کز نخستین تپش اش رو به سوی دریا داشت

کسی که عشق، فقط عشق، اهتمامش بود / برای هردو جهان، قلب کوچکش جا داشت

و در هوای رسیدن به آرمان شهری/ که می شود مگر آخر! چه آرزوها داشت

بزرگ بود و نمی گفت کوچکی ها را /همیشه روی لبش یک سکوت گویا داشت

کسی کز اول عمرش دچار خوبی بود / و ابتلا به همه دردهای دنیا داشت...

چه درد بود که تا مغز استخوانش سوخت / کسی که شاکله ای آن همه شکیبا داشت

هرآنچه بود، خدایا، ولی هنوز، هنوز / برای از تو سرودن هنوزها جا داشت