آرشیو دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۶، شماره ۲۸۷۶
روزنامه فردا
۲۰
حرف درشت

فرق ما توی خارج و فرق خارج توی ما

پوریا عالمی

وقتی من در 35 سالگی معاف شدم و پام به خارج باز شد، نمی دانستم زندگی ام مثل کتلت از این رو به آن رو خواهد شد. اول از همه وقتی کارت معافیت گرفتم فهمیدم مسئله خارج نرفتن من فقط داخلی نبوده و خارجی هم هست؛ یعنی همان قدر که اینها اصرار داشتند تا نرفتی سربازی نمی شود بروی خارج، خارج هم همچین منتظر ما نبوده و ویزابده نیست. خلاصه ما با ضمیمه کردن خواهر و مادر و عمه و فیش حقوقی و کارت مترو و سند موبایل و حوله حمام مان و فاکتور آخرین خرید علمی مان از داروخانه به پرونده سفارت توانستیم ویزا بگیریم. منتها چه ویزایی؟ ویزای چهارساعته مولتی شینگن. حالا مسئله اینجاست که تا اروپا شش ساعت راه است و ما در اولین پروازمان به آنجا، بعد از چهار ساعت مجبور شدیم از هواپیما بپریم پایین و شناکنان و سینه خیز برگردیم خانه. این رفتار خارجی ها با توریست ایرانی خیلی نامردی است. چون تا الان ما هرچی توریست توی ایران گرفتیم نه تنها کت وشلوار نو تنشان کردیم، بلکه بردیمشان منطقه خوش آب وهوای درکه تا با میهمان نوازی ما از جلو آشنا شوند و بعد آوردیم توی 20:30 ازشان بدون هیچی مصاحبه گرفتیم، یعنی مصاحبه کردیم و در نهایت با این کارهامان کاری کردیم که توریسته وقتی برگشته کشورش، باهاش به عنوان قهرمان برخورد شده و د بخور بخواب.