حکومت و امنیت
یکی از وظایف اصلی حکومت برقراری امنیت است، امنیتی که در سایه آن آحاد جامعه بتوانند امور معیشتی خود را سامان دهند و با فراغ بال اهداف عالیه حیات خویش را تحقق بخشند. این امنیت به قشر خاصی اختصاص ندارد و فقیر و غنی، روستایی و شهری و مسلمان و غیر مسلمان همه باید از آن برخوردار باشند.
علی علیه السلام به این حق شهروندی در مواضع متعدد اشاره فرموده و ازجمله در خطبه
27 نهج البلاغه از ستمی که دشمن بر دو تن از شهروندان مملکت وی روا داشته است چنین یاد می کند:
به من خبر رسیده که یکی از سربازان حاکم شام در شهر مرزی انبار به خانه یک زن مسلمان و یک زن غیر مسلمان - مسیحی، یهودی یا کافر - وارد شده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره های آنها را درآورده و با خود برده است. اگر به خاطر این حادثه، مسلمانی از روی تاسف بمیرد ملامتی بر او نیست و نزد من سزاوار است!
آری در حکومت علی علیه السلام مسلمان و مسیحی به یک اندازه از امنیت برخوردار بودند.
سعدی در بوستان باب «در عدل و تدبیر و رای» به این وظیفه اصلی حکومت - یعنی تامین امنیت برای آحاد ملت - اشاره کرده و می گوید:
سپاهی که خوشدل نباشد ز شاه
ندارد حدود ولایت نگاه
چو دشمن خر روستایی برد
ملک باج و ده یک چرا می برد؟