آرشیو پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۶، شماره ۲۱۶۵۸
معارف
۸
حکایت خوبان

قاریانی که فهم قرآن نداشتند!

منبع: 1- وقعه الصفین، ص489، بحارالانوار، ج32، ص529

در جنگ صفین (سال 38 هجری) غلبه با امام علی(ع) بود و لشگر معاویه در آستانه نابودی قرار گرفته بودند. معاویه به عمرو عاص گفت: در این وقت لازم است مکر و حیله ای بیندیشی و الا لشکر علی(ع) همه ما را نابود خواهند کرد، عمروعاص گفت: بهتر آن است که قرآن ها را بر سر نیزه کنیم و فریاد برآوریم که میان ما و شما حکم قرآن است، اگر قبول کردند جنگ متوقف می شود، اگر عده ای از لشگریان علی(ع) قبول نکنند، اختلاف میان آنها خواهد افتاد.

همین کار را کردند و لشگریان علی(ع) سست شدند. امام فریاد برآورد: ای بندگان خدا! بر حق ثابت قدم باشید، این جماعت اهل دین و قرآن نیستند، من بهتر از شما آنها را می شناسم. چون شما بر ایشان غلبه پیدا کردید، به مکر و خدعه قرآن ها را برداشتند. در جواب امام گفتند: چون ما را به کتاب خدا می خوانند، امکان ندارد که آنها را قبول نکنیم! عده ای از جمله مسعود یزید که قرآن خوان بودند گفتند: تو را به کتاب خدا می خوانند؛ اجابت کن! والا تو را به دشمن می سپاریم و با تو همان می کنیم، که با عثمان بن عفان کردیم. آن قدر بر امام علی(ع) فشار آوردند که حضرت دستور داد مالک اشتر دست از جنگ بردارد و عمروعاص به حیله خود موفق شد. (1)