آرشیو شنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۶، شماره ۲۹۰۵
روزنامه فردا
۲۰
حرف درشت

فرق کوکب و سنبل

پوریا عالمی

آقای بنگاهی زنگ زد و گفت: یه خانه دارم ماه، بزرگ و جادار. پول آب و برق که نداری هیچ، تازه چهارسال می تونی بشینی و پاهات رو دراز کنی و استراحت کنی و هر چندوقت یک بار برای سرگرمی ببینی اگر همسایه ها گفتند دو دو، تو هم می گویی دو دو، هروقت گفتند چهار چهار، تو هم می گویی چهار چهار. صبحونه و ناهار هم مجانیه. تلویزیون هم بعضی وقت ها نشونت میده. فقط یادت باشه جلو تلویزیون و در و آشنا میگی اوضاع مرتبه. دروغ هم نمیگی، اوضاع تو که مرتبه. قراردادت چهارساله است و هفته ای دو، سه روز تعطیلی. عید نوروز و تعطیلات که هیچی تعطیلی، ولی چون این همه تعطیلی آدم رو تعطیل می کنه، یه تعطیلات تابستونی هم داری که تعطیل نشی و سرحال میای.

گفتم: اینها که گفتی خیلی خفنه قربان. بنده این خانه را اجاره می کنم.

بنگاهی گفت: آها... این خانه اصلا مال خود شماست و خانه ملته، ولی نمیشه اجاره کنی. باید تو انتخابات مجلس شرکت کنی و نماینده بشی.

گفتم: استاد، نماینده ها خیلی زحمت می کشند و این طور که شما میگی بخور بخواب نیست مجلس ها.

گفت: بله. خیلی از نماینده ها واقعا زحمت می کشند، ولی خب یک سری اصلا معلوم نیست جزء مبلمان مجلس هستند یا جزء دکوراسیون.

گفتم: آبستراکسیون می فرمایید! شما حتما با بعضی از نمایندگان لیست امید مشکل داری.

گفت: آره خب. من که میگم چندتا از این لیست امیدی ها گل به خودی هستند. حالا من نه فرق کوکب رو با سنبل می دونم، نه کاری دارم «صف در» مجلس تا کجا رفته، ولی پیشنهادم اینه که چطوره پنج، شش تا از امیدی ها رو بدیم آب هویج بگیریم؟

گفتم: ای آقا. یه طوری حرف می زنی توی روزنامه نشه منتشرش کردها!

گفت: درکت می کنم، پس میام دنبالت با هم بریم تو افق گم بشیم و بعد گوشی را قطع کرد.