خاطره ای از برخورد چند رزمنده جوان با گروهی از افسران ارشد ارتش بعثی عراق
دویست اسیر و یک اسلحه
نیم نگاه
اسرای عراقی همه کماندو بودند، قوی هیکل و ورزیده. هیکل ما چهار نفر روی هم به اندازه یکی از آنها بود
شرایط بغرنجی بود. چهار نفر بودیم با یک تفنگ سالم و چند فشنگ که دویست کماندوی قبراق اما ترس خورده عراقی را عقب می بردیم
هرچقدر که از خط دورتر می شدیم هم عراقی ها دل و جرات پیدا می کردند و جسورتر می شدند و هم دلهره ما بیشتر می شد. پیش خودم فکر می کردم اگر به ما حمله کنند کارمان تمام است. قدری که رفتیم از انتهای صف سر و صدایی شنیدم. برگشتم و صحنه عجیب و خنده داری دیدم. حسین مثنوی با سنگ و کلوخ به جان اسرا افتاده و آنها را می زد. به طرفش دویدم و پرسیدم چرا از سلاحش استفاده نمی کند. گفت که کار نمی کند و عراقی ها هم ظاهرا فهمیده اند
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.