آرشیو دوشنبه ۹ امرداد ۱۳۹۶، شماره ۴۸۸۴
صفحه آخر
۲۰
یادداشت

شازده ای برای رفع نقص های فنی جهان!

صابر محمدی

فقط شش ماه از آغاز قرن بیستم گذشته بود که ژان و ماری، صاحب سومین فرزندشان شدند؛ کارمند ساده یک شرکت بیمه و زنی خانه دار، حتما فکرش را هم نمی کردند که آنتوان که در آغازین روزهای قرن بیستم به دنیا آمده، خالق یکی از مهم ترین گفتمان های موثر در طول این قرن خواهد بود.

تولد آنتوان دوسنت اگزوپری، نویسنده شاهکار بی بدیل «شازده کوچولو» در ابتدای قرن بیستم، علاوه بر تقارنی تقویمی، به عنوان یکی از برکات قرن پر از جنگ و خون و کشتار می تواند تحلیل شود؛ قرنی که آنتوان در آن به دنیا آمد، مطلقا بستر تاریخی مناسبی برای جهانی که او می خواست خلق کند، نبود. او آمده بود تا رویاهای بلندپروازانه کودکان زمین را تا سیارات و کرات خیالین اما رها و آزاد خود پرواز دهد چون گمان می برد آن قدر این جهان را پلشتی ها فراگرفته اند که رویاهای کودکانه در آن، محکوم به سکوت و مرگند بنابراین باید زمین بازی را عوض کرد و گفتمان تلطیف جهان را از سیاره ای دیگر پی گرفت. حتی اگر آن سیاره، خیالین باشد، اما کیست که حتی سیاره ای بی چون وچرا را با این جهان سیاه باروت ها و کشنده های مختلف، عوض نکند؟

آنتوان دوسنت اگزوپری، خالق یکی از مهم ترین شخصیت های ادبیات داستانی کودکان و نوجوانان، تنها 44سال بعد، در پروازی نافرجام اسیر سقوط شد و جان باخت؛ سال ها همگان فکر می کردند، کار، کار نازی هاست. دور از ذهن هم نبود که مردی چنین منتقد سیاست های فاشیستی در جهان، به دست آنها کشته شده باشد، اما بعدها که لاشه هواپیما پیدا شد، اثری از گلوله بر آن نبود تا ثابت شود، نقص فنی آقای خلبان قصه نویس را به کشتن داده است. او که خود مدیریت خلایابی جهان پر از نقص های فنی و محتوایی را به عهده داشت، به دام یکی از نقص ها افتاد تا مرگش نیز به مانند زندگی هایی که می ساخت، بیشتر تمثیلی و نمادین باشد تا واقعی.

امروز 73 سال از آن روز می گذرد و هنوز و همچنان کتاب «شازده کوچولو» به زبان های مختلف و در هر زبان به دست چندین و چند مترجم! ترجمه می شود.