ماجراهای عادله دواچی در هتل جهان
مادر
عادله وقتی قصه این مهمان ها را می شنید اشک می ریخت. فکر نمی کرد پس از سال ها در باز بشود و پیرمردی با چمدان و دختری با چمدانی دیگر وارد شوند. او دستش را که خیس بود با حوله پاک کند سرک بکشد و ببیند پیرمردی با کلاه شاپو و علامتی در گوشه کلاه وارد بشود. صورت سفید، ریش سفید، سبیل های پرپشت سفید، عینک قاب گرد و دختر کیف بنددار بلند به شانه. عادله چشم هایش را ریز و ریزتر کرد. «آیا آشناس؟ نه نه اونا نیستند اون که سینه تخت فولادس!» نه. نمی شناخت اما می دانست که مسافرها آشنایند. دستمال به دست آمد کنار میز آقامهدی و گفت: «ببرم اتاق چند؟» آقامهدی گفت: «اتاق سوا،
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 70 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
- دسترسی به متن مقالات این پایگاه در قالب ارایه خدمات کتابخانه دیجیتال و با دریافت حق عضویت صورت میگیرد و مگیران بهایی برای هر مقاله تعیین نکرده و وجهی بابت آن دریافت نمیکند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.